به گزارش سرویس مذهبي
تفتان ما، مجید ابهری، استاد جامعه شناسی دانشگاه شهید بهشتی درباره بحران هویت در جوانان و به ویژه مشکلات فرهنگی که برای آنها در این زمینه پیش میآید، گفت: ابتدا باید ریشه این مشکلات را در گسست نسلها بررسی کنیم، بارها شاید این واژه را شنیده باشیم اما در واقع از حیث جغرافیایی، عاطفی، فکری، فرهنگی، ارزشی و ... برسی نکردهایم.
وی با اشاره به اینکه دور شدن تدریجی دو یا سه نسل از یکدیگر را گسست نسلها میگویند، افزود: در این شرایط، غالباً نوجوانان و جوانان تلاش میکنند آخرین پیوندهای وابستگی خود را از والدین یا نسل بالغ بگسلند، و اغلب در این راه به گردنکشی و نافرمانی میپردازند.
ابهری با تأکید بر اینکه اگر این گسست بین فرزندان و والدین صورت گیرد به معنای تبدیل «خانواده هستهای» به خانواده «تک نسلی» است، اظهار داشت: اما چنانچه میان والدین و پدربزرگها و مادر بزرگها انجام شود، به مفهوم تبدیل «خانواده گسترده» به «خانواده هستهای» است و چنانچه این شکاف به طور همزمان میان پدر بزرگها و مادربزرگها، والدین و نوجوانان و جوانان ایجاد شود به معنای تبدیل خانواده گسترده به خانواده تک نسلی است.
وی در ادامه توضیح داد: به نظر من بسیاری از اشخاص زمانی که دچار بحران هویت میشوند، احساس پوچی، از خود بیگانگی، تنهایی و غربت میکنند و حتی گاهی به دنبال هویت منفی و کاذب میگردند.
ابهری اظهار داشت: این هویت درست برخلاف آن چیزی است که والدین و جامعه برای آنها در نظر گرفتهاند. بسیاری از رفتارهای ناسازگارانه نوجوانان و جوانان مثل هویت دروغین در فضای مجازی و یا تغییر نام و خالکوبی و... را میتوان از این دیدگاه توجیه و تفسیر کرد.
وی درباره مفهوم اشکال جهتگیری نسلها توضیح داد: از حیث رویکرد نسلها به یکدیگر و شیوه مواجهه آنها با هم به سه شکل قابل بیان هستند؛ نخست پیوند نسلهاست. در این وضعیت نسلهای سالخورده بالغ و جوان با وحدت و همدلی در کنار یکدیگر به سر میبرند و خانواده گسترده به وجود میآید.
ابهری افزود: تجربهها و بینشهای نسل مسن به نسل بالغ و نسل بالغ به نسل جوان در قالب نصیحت و راهنمایی منتقل میشود و همزیستی مسالمت آمیز میان آنها شکل میگیرد. روابط موجود میان نسلها بر اساس احترام متقابل، پذیرش و درک دیدگاههای دو طرف استوار است و به دلیل وجود فرصتهای همدلی و هم اندیشی؛ مشورت و تبادل نظر، آرمش روحی خاصی بر روابط آنها حاکم است.
وی رویکرد دوم نسلها را رویکرد گسست نسلها به شمار آورد و گفت: در این بین، روابط نسلها با یکدیگر بر مبنای احساس بینیازی و استقلال کامل است که در عمل منجر به فاصله گرفتن از یکدیگر میشود و به مرزبندی و جدایی کامل از هم میانجامد. جوان خود را «عقل کل» میداند و به اعتبار مدرک تحصیلی یا شغل، والدین یا پدربزرگ و مادر بزرگ را بیسواد میخواند و کمتر از خود ارزیابی میکند.
این استاد دانشگاه یادآور شد: در نتیجه این شرایط و حالات، پدیده انقطاع نسلها شکل گرفته و روز به روز فاصلهها بیشتر میشود، گاه فرزند از ظاهر و لهجه والدین خجالت کشیده و آنها را همسایه یا حتی کارگر خانه معرفی میکند!
وی درباره وضعیت تقابل نسلها توضیح داد: این وضعیت دردناک دیگری که پس از گسست نسلها به وجود میآید، تقابل و رویارویی نسلها است. چنین وضعیتی ابتدا از رویکرد منفی یک نسل به نسلی دیگر آغاز میشود، رویکردی که بر طرد و حتی تضارب یکدیگر استوار است. در تمام این شرایط در صورتی که آگاهی کامل از سوی خانواده ها و تربیت صحیح در مدارس صورت بگیرد، بسیاری از این مشکلات رفع میشود بنابراین فرهنگسازی در این حوزه بسیار با اهمیت است.
انتهای پیام/ فارس