به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، به نقل از آناج: اظهارات شب گذشتهی عباس عراقچی را میتوان از زاویهی دید «دانای کل» به قصهی برجام به حساب آورد. روایت «دانای کل» یا «عقل کل» از یک داستان، یعنی راوی لحظهای از نقش اول ماجرا جدا نمیشود و البته همهی حقایق را دربارهی او میداند. این نوع روایت 2 گونه است؛ نخست آنکه راوی با «بیطرفی»، هیچگونه موضعی دربارهی خوب یا بد بودن نقش اول داستان نمیگیرد و قدم به قدم، حقایق را بیان میکند، بیآنکه نکتهای را جا بگذارد.
گونهی دوم آن است که راوی، داستان را با گفتن ماجراها و توصیفات جذاب و هیجانی از نقش اول آغاز میکند تا خواننده را به آن بخش از داستان که میخواهد، برساند و بعد حقایق را دربارهی او مطرح کند. معمولا خوانندههای اینگونه داستانها پس از «فهمیدن» همهی ماجرا دو نظر دربارهی نقش اول قصه دارند؛ یا بسیار تحسینش میکنند که مثلا به خاطر هدف مقدسی، خود را به خطر انداخته و یا کلا دلگیر میشوند که چرا به خاطر پول و ثروت و امثالهم دست به فلان کارهای بهظاهر خوب زده است.
زاویهی دید دولت و نمایندهی برجامیاش را میتوان به «نوع دوم» روایت دانای کل از برجام نسبت داد؛ چرا که آنها پیش از مشخصشدن چهرهی واقعی نقش اول داستان، با تعاریف و تمجیدهای بینظیر، شخصیتی خوب، کارگشا، کارساز، احیاگر و کاریزماتیک به او بخشیدند و در روز موعود نیز مدعی شدند که این منجیِ بزرگ، از سوی خدا آمده است!
انتخابات هفتم اسفند نیز با بهرهگیری حداکثری جماعت دولتی از این منجی الهی، به پایان رسید و از فردای آن روز، راوی داستان آرامآرام حقایق ناگفتهی قصهی برجام را بیان کرد... عراقچی از عدم شکوفایی اقتصادی در دوران پسابرجام پرده برداشت؛ صالحی انجامندادن غربیها به تعهداتشان را «بحران» نامید و ظریف هم از «نگرانی» خود نسبت به انجامدادن این تعهدات از سوی آمریکاییها رونمایی کرد.
صفحات اول داستان برجام، پُر است از وعدهها و توصیفاتی که پیرامون «فردای روز برجام» سر داده شد و «دانای کل» هم مدام از رعایت صددرصدی خطوط قرمز از سوی مذاکرهکنندگان سخن میگفت. اما عراقچی در گفتگوی دیشب عملا پرده از واقعیتی برداشت که مسلما خواننده را از نقش اول داستان بیزار میکند؛ او مدعی شد: «تحریم موشکی، از دید برجام، ناقض برجام نیست! اما رهبری فرمودند تحریمهای جدید در هر زمینهای که باشد، نقض برجام است و برای ما هم همیشه ملاک، فرمایشات رهبری است.»
این در حالی است که مقام معظم رهبری در 29 مهرماه 94 طی نامهای به رئیسجمهور درباره الزامات اجرای برجام، اعمال هرگونه تحریمی را ناقض برجام دانستند و مرقوم داشتند: «در سراسر دورهی هشتساله، وضع هرگونه تحریم در هر سطح و به هر بهانهای (از جمله بهانههای تکراری و خودساختهی تروریسم و حقوق بشر) توسط هر یک از کشورهای طرف مذاکرات، نقض برجام محسوب خواهد شد و دولت موظف است طبق بند ۳ مصوبهی مجلس، اقدامهای لازم را انجام دهد و فعالیتهای برجام را متوقف کند.»
عراقچی رسما اعلام کرد که «تحریم موشکی، از دید برجام، ناقض برجام نیست» و این یعنی مذاکرهکنندگان، برجامی را امضا کردهاند که هیچگونه تضمینی در خصوص برنامهی موشکی ایران نداشته و آن را در هالهای از اما و اگرها نگه داشته است!
این دومین بار است که سید عباس عراقچی، که روحانی پیگیری تحقق برجام را به او محول کرده است، به ماهیت تلخ دیپلماسی دولت امید اعتراف میکند. او پیشتر در گفتگوی ویژه خبری 29 تیرماه سال گذشته، گفته بود: «بین قطعنامه و توافق اختلاف وجود دارد. اگر توافق نقض شود قطعنامه هم نقض میشود اما عکس آن صحت ندارد... اگر نقضی صورت بگیرد مانند سالهای گذشته نقض صورت گرفته و اتفاقی هم نیفتاده است. مفاد قطعنامه با مفاد توافق متفاوت است.» عراقچی در واکنش به سؤال مجری برنامه دربارهی احتمال استفاده از گزینهی نظامی در صورت عدم اجرای تحریم تسلیحاتی، گفت: «احتمال این موضوع روی کاغذ و به صورت تئوریک وجود دارد اما اگر قدرتمند باشیم از لحاظ سیاسی امکان آن وجود نخواهد داشت!»
این صحبت عراقچی که تلویحاً ادعای «کاغذپاره بودن قطعنامهها» را تأیید میکرد نخستین، و عبارت «تحریم موشکی، از دید برجام، ناقض برجام نیست» دومین اعتراف تلخ عراقچی درباره جنس سیاست خارجی دولت یازدهم است که نتوانسته ضامن «استقلال» کشور باشد و بر ادعای مغز متفکر دولت در کتاب معروف خود با عنوان «ایران و جهانیشدن» که به تأیید حسن روحانی هم رسیده است، صحه میگذارد. محمود سریعالقلم در بخشی از کتابش مینویسد: «اگر ما میخواهیم با دنیا تعامل داشته باشیم باید بدانیم که مفهوم «استقلال» یک مفهوم پوچ و بیمعنی است و باید از استقلال صرف نظر کنیم.»
انتهای پیام/