۰

آیا پساتحریم ایران را از چین دور می کند؟

در روزهای سخت تحریم ایران، بیش از هر چیز حضور کالاها و خدمات چینی در بازار ایرانی به چشم می آمد که گاه حضوری گره گشا و گاه مخرب و ویران کننده برای تولیدات داخلی و صنایع کفش و منسوجات بود اما اکنون با عوض شدن معادلات و پیدا شدن رقبای جدی برای حضور چین در بازار ایران مراودات اقتصادی ایران و چین سر یک دوراهی قرار گرفته است.
آیا پساتحریم ایران را از چین دور می کند؟
به گزارش سرویس اقتصادي تفتان ما، به نقل از هرمز ؛ اگر چه اقتصاد ایران تنها بازاری نبود که چینی ها آن را تسخیر کرده بودند اما رشد معاملاتی کشور چین با ایران  به واسطه شرایط خاص تحریم ها و بی توجهی به تولیدات داخلی سبب شد که چین با وجود داشتن بزرگ ترین اقتصاد رو به پیشرفت دنیا باشد که در دو دهه ی اخیر تا آستانه ابرقدرت شدن در زمینه اقتصادی پیش رفت اما این رشد سرسام آور در دو سال گذشته با بحران و رکود بی سابقه ای مواجه شد.
 
بر اساس گزارش صندوق جهانی پول ، رشد تولید ناخالص داخلی چین در سال ۲۰۱۴ کمتر از ۴.۷ درصد بود یعنی دارای کمترین رقم سالانه در۱۹۸۰ بوده است ، بدین سو صندوق جهانی پول پیش بینی می کند که کاهش رشد چین تا سال۲۰۱۹ ادامه خواهد داشت و به ۳.۶ درصد خواهد رسید و با وجود سیاست های حمایتی فراوان در این کشور در سال 2015 همچنان شاهد روند روبه افول این غول اقتصادی جهان هستیم .
 
بانک جهانی در آخرین پیش بینی خود از اقتصاد این کشور نرخ رشدی در محدوده 7 درصد در نظر گرفته و پیش بینی کرده که این اقتصاد بزرگ در سال 2017 اوضاع بدتری را نیز تجربه خواهد کرد و میانگین نرخ رشد اقتصادی آن به زیر 7 درصد برسد و با این وجود سرمایه گذاران انتظار دارند، نرخ رشد اقتصادی این کشور در سال جاری میلادی به کمتر از 7 درصد افت کند و علاوه بر رشد اقتصادی سایر شاخص های این کشور نیز وضعیت مشابهی را دنبال کرده اند و با شروع سال میلادی جدید این شاخص ها نیز ادامه روند نزولی خود را از سر گرفتند و شاخص بخش خدمات چین برای پنجمین ماه متوالی کاهش یافت که شاخص مدیران خرید و تولیدات صنعتی این کشور نیز روندی مشابه را داشت.
 
چین علاوه بر بزرگترین صادر کننده کالا به ایران مقصد بسیاری از مواد معدنی و نفتی صادراتی ایران نیز بوده است در سال 2014 بیش از نیمی از صادرات کشور ما در بازار چین به فروش می رسیده که در گروه صادرات غیرنفتی بیشترین سهم متعلق به صنعت پتروشیمی است و از طرفی که درآمد عمده شرکت ها در بازار سرمایه ایران به بازارهای صادراتی گره خورده، بازار چین مهمترین مقصد صادراتی این شرکت ها بوده است.
 
با رفع تحریم های ایران و گرایش اروپا و سایر شرکت های تجاری امریکا برای ورود به عرصه اقتصادی در ایران شاید بیشتر از هر کشوری چین و موقعیت تجاری آن در ایران به مخاطره بیفتد هر چند که چینی ها با حمایت های گاه و بی گاه و کمرنگ خود در مذاکرات هسته ای و سفرهای مقامات و رهبران بلند پایه به ایران قصد ندارند این شراکت پر منفعت را به راحتی از دست بدهند و از سوی دیگر مقامات و فعالان اقتصادی نیز بر حضور چین در بازارهای ایران تاکید می کنند در این مورد ذکر این نکته ضروری است که مصرف کالاهای ارزان قیمت چینی تنها مختص ایران نیست چرا که امروز چین تبدیل به بزرگترین کارخانه تولید کالاهای مصرفی در جهان شده و ایران نیز از این مساله مستثنی نخواهد بود.
 
وابستگی اقتصاد ایران به چین از منظر دیگر شامل سود و منفعت سرشاری است که در این سال ها تجار و بازرگانان ایرانی از راه واردات کالاهای چینی و اشباع بازار کسب کرده اند به طور قطع این افراد پر نفوذ در ایران و حتی چین به راحتی اجازه قطع این کانال سودمند را نخواهند داد و این مساله در مورد بازار بزرگ فروش نفت و فرآورده های نفتی ایران به چین نیز صدق می کند روندی که به سختی امکان کاهش و یا قطع روابط تجاری با چین را ممکن می سازد.
 
بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقدند ایران و چین همچنان باید شرکای تجاری فعال باقی بمانند چرا که هر دو کشور به نوعی به این رابطه نیازمند خواهند بود و مصرف نفت چین بین سال های 1999 تا 2009، بیش از صد در صد افزایش یافت و هم اکنون، میزان وابستگی چین به نفت، 50 درصد است که در آینده نزدیک به 80 درصد خواهد رسید و همچنین مصرف نفت چین در سال 2030 با افزایشی به میزان 8 میلیون بشکه به 17/5 میلیون بشکه در روز خواهد رسید و در نتیجه فشارهای ناشی از تحریم های نفتی در جهت کاهش صادرات نفت ایران، به تدریج میزان واردات نفت چین از ایران کم شد به طوری که در سال 2011 چین حدود ده درصد نفت وارداتی خود را از ایران تأمین کرد.
 
جایگاه این کشور در سال 2012 از سومین تأمین کننده انرژی در سال 2011 برای چین تنزل کرده و در مقام چهارم قرار گرفت و متوسط واردات نفت ایران توسط چین در سال 2012 به 439 هزار بشکه در روز رسیده بود و در سال 2013 نیز با کاهشی 37 هزار بشکه ای به 402 هزار بشکه در روز رسید ولی پس از توافق ژنو، چین میزان واردات نفت خود از ایران را افزایش داد و این کشور در هفت ماه نخست سال 2014 به طور متوسط 617 هزار و 670 بشکه نفت از ایران وارد کرد که نسبت به دوره مشابه سال قبل افزایش 200 هزار بشکه ای را نشان می دهد و پیش بینی ها از افزایش واردات نفت چین از ایران حکایت می کند ، اگر چه در سالیان اخیر چین، استراتژی متنوع سازی منابع وارادتی انرژی را مدنظر قرار داده است تا از این طریق آسیب پذیری استراتژیک خود را کاهش دهند اما هنوز هم ایران بزرگترین شریک معاملاتی نفتی چین در خاورمیانه است.
 
ایران به عنوان یک کشور مستقل از امریکا و برخی از نزدیک ترین هم پیمانان این کشور مانند عربستان، می تواند متحد و شریک تجاری قابل اطمینان تری برای چین به عنوان رقیب تجاری امریکا در منطقه باشد و حفظ محور روسیه، چین و ایران برای هر سه کشور مفید و یک نیاز سیاسی و استراتژیک است و چین نه تنها به ایران برای مقاصد اقتصادی خود نیاز دارد بلکه سیاست های معارض گونه هر دو کشور نسبت به امریکا برای چین به عنوان یک رقیب سر سخت برای اقتصاد و سیاست های توسعه طلبانه این کشور در آسیای شرقی به عنوان یک شریک مورد اعتماد یک امتیاز ویژه و اهرمی برای تحت فشار قرار نگرفتن از جانب ایالت متحده تبدیل شده است.
 
همچنین، نیاز ایران به بازسازی تشکیلاتی نفتی، تأمین تجهیزات و سرمایه گذاری در جهت اکتشاف و توسعه میادین نفتی و گازی از یک سو و تحریم های تکنولوژیکی ایران توسط آمریکا از سوی دیگر سبب شده در طول سالیان اخیر موافقتنامه های متعددی بین دو طرف در این زمینه به امضاء برسد و تکنسین های چینی در صنایع حساس ایران نقش پر رنگی را ایفا نمایند.
 
این همکاری یک نکته اساسی دارد و آن اینکه ایران به چین به عنوان یک قدرت هژمونیک و امپریالیستی نگاه نمی کند و از سویی چین هیچ گاه سیاست خارجی و داخلی ایران را مانند غرب در موضوعاتی نظیر دموکراسی و حقوق بشر به چالش نکشیده است، بلکه برعکس در بحرانی ترین شرایط نظیر دوران تحریم های اقتصادی به تقویت بنیان نظامی و ساختار بندی مجدد اقتصادی ایران کمک کرده است.
 
در طول یک دهه گذشته ابعاد مراودات اقتصادی با چین هر دو کشور را به سوی تعاملات و وابستگی های سیاسی و حتی نظامی و استراتژیک سوق داده است و ابعادی که بسیار فراتر از سودهای کوتاه مدت واردات و صادرات برای هر دو کشور است.
 
ایران علاوه بر تکنولوژی و منفعت های اقتصادی به قدرت و توان نظامی چین برای مقابله با دشمنان منطقه ای و فرامنطقه ای خود نیز نیازمند است بر این اساس ایران سالهاست که تمایل خود را برای پیوستن به سازمان همکاری های شانگهای ابراز کرده است.
 
کشش ایران به سمت همکاری های نظامی با روسیه و چین به لحاظ خود داری غرب از فروش تجهیزات و سلاح های متعارف به ایران صورت می گیرد که از ابتدای دهه 60 چین یکی از اصلی ترین تامین کنندگان سخت افزارهای نظامی پیشرفته به ایران بوده که به موشک های تاکتیکی بالستیک و موشکهای ضد شناور کروز اشاره کرد و همچنین چین همکاری مثبتی در پیشرفت صنایع داخلی موشک سازی ایران که بخش مهمی از مدرن سازی تسلیحات ایران را در بر می گیرد داشته است.
 
سفر عالی رتبه ترین مقام سیاسی چین به همراه یک هیات بلند پایه اقتصادی و سیاسی در ماه گذشته به ایران و درخواست برای دیدار با رهبر انقلاب نشان از تلاش چین برای عقب نماندن از رقبای غربی خود در بازارهای ایران دارد که علی رغم عدم تمایل عمومی جامعه برای ادامه روابط اقتصادی با چین بویژه در زمینه واردات کالا و خدمات از این کشور و دورنمای ورود برندهای تجاری برتر به ایران از کشورهای اروپایی اما در حقیقت ایران و چین به عنوان دو قدرت منطقه ای نیازمند و متمایل به همکاری با یکدیگر هستند چرا که هر دو کشور برای حفظ استقلال و دور ماندن از خطرهای ناشی از مقابله با امریکا و غرب باید از ظرفیت های متقابل یکدیگر بهره ببرند.
 
انتهای پیام/
چهارشنبه ۱۸ فروردين ۱۳۹۵ ساعت ۰۹:۳۱
کد مطلب: 430189
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *