به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، موضوع تغییر و تحولات جدید وزارت خارجه که در آن حسین امیر عبداللهیان، معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه جای خود را به حسین جابر انصاری، سخنگوی سابق این وزارتخانه داد، حرف و حدیثهایی را در محافل سیاسی و رسانهای داخلی و بینالمللی به وجود آورد. این موضوع توسط رسانههای منطقهای و جهانی هم مورد توجه قرار گرفت و برخی از این رسانهها نیز به نفع سیاستهای کشور خود این تغییرات را تحلیل کردند و برداشتهای خود را در مورد پیام این جابهجایی مطرح کردند.
مشرق در ادامه با اشاره به این موارد به بررسی رویدادهای سیاسی در مورد تغییر و تحولات وزارت خارجه میپردازیم.
بسترسازی رسانهای عجیب: پیش از ایجاد تغییر و تحولات در وزارت خارجه پایگاه خبری تحلیلی المانیتور در گزارشی عنوان کرد: «وزیر خارجه ایران در نشست هفته گذشته خود در اسلو (پایتخت نروژ) نشان داد که بیش از گذشته در خصوص پرونده سوریه اختیار دارد و ممکن است ایران آماده نشان دادن انعطاف بیشتری در قبال یک راهحل سیاسی باشد.
[1]» همین موضوع موجب گمانهزنیهای مختلفی شد که پس از برکناری عبداللهیان رسانههایی عربی و غربی مدعی شدند که این تغییرات با سفر اخیر ظریف به اسلو و مذاکره با جان کری ارتباطی مستقیم دارد.
دویچه وله در این راستا نوشت: « برخی کارشناسان عقیده دارند خبر تغییر امیرعبداللهیان را باید علامتی از تلاش وزارت خارجه ایران برای ورود متفاوت به پروندههای منطقهای تحلیل کرد.»
همچنین الحیات بیان کرد: «اقدام وزارت خارجه ایران در کنار گذاشتن امیرعبداللهیان بعد از آن صورت گرفت که هفته گذشته ظریف در اسلو با جان کری دیدار کرد. جایگزینی جابری انصاری، کسی که نزدیکی خوبی با کشورهای عربی دارد بهجای امیرعبداللهیان، از نتایج این دیدار است.
[2]»
العربیه رسانه آل سعود نیز نوشت: «عزل عبداللهیان نشان دهنده عزم دولت روحانی برای همکاری با اعراب است و از قول وزارت خارجه آمریکا نوشت که ایران آماده انعطافپذیری درباره اسد است.
[3]»
روزنامه سعودی الشرق الاوسط با ابراز خوشحالی از برکناری امیرعبداللهیان از معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه اعلام کرد: «تغییر در این سطح از وزارت خارجه ایران نشاندهنده شکست سیاستهای امیرعبداللهیان و جمهوری اسلامی در منطقه و آفریقا بوده است.
[4]»
اگر همه این موارد را گمانهزنیهای رسانههای بیگانه بدانیم، این اخبار در حالی منتشر شد که وزارت خارجه و شخص محمدجواد ظریف پاسخ و واکنشی مناسبی نسبت به این خبرپراکنیها به افکار عمومی ارائه نکرده است. جالب اینجاست که به دنبال اخبار تأیید نشده اولیه معاون عربی و آفریقایی وزارت امور خارجه هم که از نظر کارآمدی چندین سال است در این حوزه در حال فعالیت مستمر و بهینهای است، برکنار میشود و به شایعات دامن میزند و این نگرانی را جدیتر میکند. این موضوع نیازمند پاسخ و تأیید و یا تکذیب وزارت خارجه و شفافسازی برای افکار عمومی است.
در عین حال طریف با توجیه این اقدام و طبیعی جلوه دادن تغییرات و گردش مدیران میگوید: تصمیم در مورد تغییر برخی مدیران ارشد وزارت خارجه بر اساس برنامه ها و اولویتهای کاری روابط خارجی کشور و مدتها قبل از عید امسال گرفته شد ولی برای حفظ شئونات همکاران با تاخیر انجام و همان زمان رسانه ها خبر تغییر را منتشر و من هم در اظهاراتی تغییر و گردش مدیران وزارت امور خارجه را کاملا طبیعی خواندم.
طریف در ادامه گفتگو با ایسنا میگوید: توهینی بالاتر از این نسبت به جمهوری اسلامی متصور نیست که ادعا شود تغییر مقاماتش به درخواست این و آن انجام میشود. تاکنون هیچکس در منطقه و یا خارج از آن جرات چنین درخواستی از ایران اسلامی نداشته و هیچگاه نخواهد داشت. امیدواریم برخی به خاطر ملاحظات داخلی، قبح عبور از این خطوط قرمز نظام مقتدر و سربلند جمهوری اسلامی را نشکنند.
2
خوشبینی معنادار وزیر خارجه کویت: چندی پیش شیخ صباح الخالد وزیر امور خارجه کویت نسبت به بروز نشانههای مثبت به ویژه میان ایران و کشورهای حوزه خلیج فارس به ویژه عربستان ابراز خوشبینی کرد.
بنابر گزارش الرای، وی درباره میانجیگری کویت میان ایران و عربستان که اخیرا نیز اخباری در این خصوص منتشر شده است به «نشانههای مثبتی» که عربستان نسبت به دولت یازدهم نشان داده، اشاره و تاکید کرد که در مراحل آتی بین کشورهای حوزه خلیج (فارس)، ایران و عراق تفاهمهای زیادی وجود خواهد داشت و برای ایجاد ثبات و امنیت در منطقه تلاش خواهد شد.
[5]
با این اوصاف این سئوال بهوجود میآید که آیا تغییرات حاصله در وزارتخارجه که در همین حوزه نیز صورت گرفته است حاصل همین «نشانههای مثبت» به زعم وزیر خارجه کویت است یا خیر و وارتخارجه چه ظرافتی میخواسته به خرج دهد که امیر عبداللهیان به کار نمیآمد و بایستی فرد دیگری در این راستا به صندلی معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه تکیه میزد؟
آیا آقای ظریف که مدعی میشود از مدت ها قبل این تصمیم گرفته شده است، حداقلی از ظرافتهای مدیریتی را نمیدانند که دقیقا بعد از شایعات دشمنان محور مقاومت، اقدام به تغییر دیپلمات انقلابی میکند؟ آیا گفتن این عبارت که تغییر مدیران در عرصه سیاست خارجی امری طبیعی است، با توجه به بحران منطقه قابل قبول است؟ قطعا اگر آقای طریف به دنبال حفظ شئونات افراد و نظام اسلامی بودندف نباید بعد از پالس های عجیب مقامات غربی و رسانههای بیگانه اقدام به تغییر مسؤول پرونده منطقه میکردند.
تأیید تلویحی گمانهزنی رسانههای خارجی توسط برخی کارشناسان و دیپلماتها: پس از برکناری امیرعبداللهیان برخی از کارشناسان طرفدار دولت در گفتگو با رسانهها علت این تغییرات را مواردی چون نیاز به تعامل بیشتر با کشورهای عربی، تغییر سیاست از سختافزاری به نرمافزاری، عدم همخوانی عملکرد عبداللهیان و ظریف، سپرده شدن اختیارات بیشتر به ظریف، رهایی وزیرخارجه کشورمان از پرونده هستهای و قرار دادن دیگر نهادها ذیل وزارت خارجه برای رهبری موضوعات منطقهای عنوان کردند که درواقع تأییدیه ادعاهای رسانههای بیگانه است.
افشار سلیمانی، کارشناس بینالملل و سفیر پیشین ایران در آذربایجان در این رابطه گفت: «با توجه به ماههای پایانی دولت اوباما و رقابتی که میان دموکراتها و جمهوری خواهان در کارزار انتخابات ریاست جمهوری این کشور شکل خواهد گرفت، اوباما سعی کرده با یک تیر دو نشان بزند و هم مسئله سوریه را حل کند و هم با ایران در رابطه با مسائل منطقه به جمع بندی برسد. لذا تغییر معاون وزیر خارجه را از این منظر می توان ارزیابی کرد.»
[6]
4- علت برکناری اعلام نشد: ازلحاظ کارشناسی علت برکناری امیرعبداللهیان آنهم بعد از سه سال اعلام نشد و افکار عمومی را با سؤالی بزرگ روبرو ساخت که چرا فردی با سوابق و تجربیات این دیپلمات انقلابی بایستی در شرایطی که منطقه خاورمیانه در اوج التهابات خود قرار دارد، برکنار شود. این در شرایطی است که باوجود درگیری وزارت خارجه در امور هستهای؛ امیرعبداللهیان توانسته بود در این سمت بهخوبی کار کند و تیم دیپلماسی کشورمان بدون دغدغه در این موارد بر روی پرونده هستهای متمرکز شود، که البته این بزرگترین خبط ظریف و یاران هستهایش است که تمام تخم مرغهای دیپلماسی کشور را طی سه سال گذشته در سبد توافق هستهای و برجام قرار دادند.
5- آیا راهبرد سیاست ایران توسط وزارتخارجه قابل تغییر است؟ محور اصلی گمانهزنیها در مورد برکناری عبداللهیان تغییر راهبرد سیاست خارجی ایران در قبال سوریه به نفع آمریکاست. این درحالی است که وزارت خارجه مسئولیت تاکتیکی و نه استراتژیکی را بر عهده دارد و تنها مجری راهبردهاست. این موضوعی است که رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر امور خارجه و سفرا و کارداران جمهوری اسلامی، با تبیین «اصول و راهبردهای ثابت و پایدار سیاست خارجی در قانون اساسی و الزامات ناشی از این اصول و سیاستها» تشریح کرده و بیان داشتند: «موضوع اصلی بهطور مشخص سیاست خارجی کشور مانند همه کشورهای جهان بر منافع بلندمدت و اصول و ارزشها استواراست و با رفت و آمد دولتها با سلایق سیاسی گوناگون، تغییر نمیکند، دولتها فقط در تاکتیکها و ابتکارات اجراییِ راهبردهای سیاست خارجی تأثیرگذار و دخیلاند.
[7]» با این اوصاف به نظر نمیرسد هرچقدر وزیر خارجه در امور خارجی کشورمان دارای اختیاراتی باشد، بتواند خارج از چارچوبهای راهبردی سیاست خارجی ایران رفتار کند.
به هرجهت، به نظر اگر بخواهیم با حسن ظن به مسئله تغییر امیرعبداللهیان نگاه کنیم، جز بیسلیقگی مدیریتی و عدم شناخت حوادث منطقه و بحرانهای آینده، قابل تحلیل نیست، ایکاش آقایان وزارت خارجه اخبار رسانههای بیگانه و دشمنان محور مقاومت را رصد میکردند تا همزمان با اظهارنظر آنها مبنی بر نرمش احتمالی جمهوری اسلامی در منطقه، اقدام به تغییر نماینده انقلابی و با پرستیژ کشور در امور منطقه نمیکردند.
راه دانا