به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، به نقل از خبرگزاری اسپوتنیک، کریستوفر بلک وکیل جرائم بین المللی مستقر در کانادا تلاشی انجام داده است در راستای تجزیه و تحلیل دروغ هایی که در ورای شعار «مبارزه با تروریسم آمریکا» توسط دولت این کشور پس از حملات 11 سپتامبر 2001 مطرح شد و در نهایت به این نتیجه دست یافته که این شعار چیزی جز تلاش برای به دام انداختن مردم دنیا در «ماتریس دروغ و فریب که دنیای مدرن امروزی بر اساس آن تعریف می شود نیست.»
بلک طی مقالهای در پایگاه اینترنتی «نیو ایسترن آتلوک»، نوشت: «ما گفتهایم جنگ میان دولت ها به اتمام رسیده است و اکنون در حال جنگ علیه تروریسم هستیم و تروریسم یک اقدام، یک تاکتیک، یک استراتژی و یک روش است نه یک شخص، گروه یا یک کشور. چگونه می توان علیه یک روش جنگی به مبارزه پرداخت.»
بلک در ادامه تاکید کرد: «اما آنها میخواهند که ما با یک روش بجنگیم و هرگز سوالی در مورد دلیل و جزئیات جنگ نپرسیم. به نظر می رسد این موضوع دیگر از هیچ اهمیتی برخوردار نیست. آن ها به ما میگویند تا در مورد دلیل حوادثی که رخ میدهد نگران نباشیم و تنها به چگونگی آن رخداد اهمیت دهیم.»
این وکیل کانادایی با اشاره به عباراتی که توسط جرج دبلیو بوش در زمان حملات تروریستی سال 2001 بیان شد، میگوید: «مردم به دانستن این نکته نیاز ندارند که چرا تروریست ها وجود دارند یا آنها چه کسانی هستند و انگیزه آنها از انجام اعمال تروریستی چیست و یا حتی اینکه آیا آن ها واقعا وجود دارند. مردم تنها به این که آن ها تروریست هستند اهمیت میدهند.»
این نویسنده کانادایی معتقد است که: «مبارزه آمریکا علیه تروریسم در واقع مبارزه این کشور علیه تمام دنیا محسوب میشود.»
او در ادامه توضیح میدهد که منظور آمریکایی ها از بیان این نکته که مشغول مبارزه با تروریسم در عراق هستند، این است که آن ها در مقابل استقامتی که نسبت به تهاجم و اشغال آن ها در عراق وجود دارد مبارزه میکنند. «زمانی که آمریکایی ها این سخنان را در مورد افغانستان به کار می برند در واقع با مقاومت ملی مردم مبارزه می کنند. زمانی که روس ها از مبارزه علیه تروریسم در سوریه سخن میگویند در واقع بدین معناست که آن ها در حال مبارزه با ایالات متحده، متحدینش و همچنین نیروهای نیابتی این کشور هستند.»
وکیل سرشناس کانادایی در بخش دیگری از سخنان خود افزود: «بمب گذاریها و تیراندازی ها در اروپا، آسیا، ایالات متحده و روسیه همگی به جنگ های واقعی مرتبط هستند که توسط آمریکا و برعلیه دیگر کشورهای جهان که آمریکا خواهان کنترل آن هاست هدایت می شوند. مبارزه آمریکا و دیگر متحدان آن با تروریسم در واقع علیه بقیه کشورهای جهان بر پا شده است.»
نویسنده همچنین به این نکته می پردازد که در عاقبت هریک از مجموعه حوادث تروریستی از لندن گرفته تا مادرید، پاریس، بوستون و ... همواره به این امر ختم شده که مهاجم حادثه به جای اینکه دستگیر شود کشته شده است. گویی که قصد بر این است تا عمدا هویت مغز متفکر آن حمله را پنهان کنند.
وی افزود که همه این عوامل در کنار هم و به همراه عامل جالب دیگری اتفاق افتاده و آن این است که تعداد زیادی از این حملات اغلب زمانی رخ می دهند که پلیس در حال انجام اقدامات ضد تروریستی است و این امر به نویسنده این امکان را می دهد که بگوید: «تمامی مهاجمین ظاهرا با سرویس های اطلاعاتی کشورهایی که در آن ها حادثه روی داده است در ارتباط بودهاند.»
بلک گفت که استفاده از لغت تروریسم معنای خاصی را به تنهایی منتقل نمیکند و هیچ اطلاعات مفیدی را در بر ندارد که بتواند به فهم یک واقعه و یا جزئیات وقوع آن منجر شود. تروریسم تنها یک کلمه است که از سوی آمریکا و متحدان آن برای پیش بینی اذهان دیگران، تخریب افکار و تضعیف اراده ها به کار می رود. زبان ابزار قدرتمندی به منظور کنترل دیگران است. قدرت های جهانی با استفاده از تبلیغات خود قصد دارند ما را تحت کنترل خودشان درآورند تا کاملا تسلیم آن ها شویم؛ زیرا زمانی که این کار را انجام دهیم توانایی تفکر منطقی، تجزیه و تحلیل، سوال کردن و اندیشیدن را از خود سلب خواهیم کرد.
وی همچنین افزود: «تروریسم اقدامی است که برخی افراد برای رسیدن به اهداف و خواستههای غیر قانونی خود به آن دست میزنند. اقدامات انفرادی تروریستی توسط یک تروریست به تنهایی یا یک گروه کوچک تروریستی انجام میشود؛ زیرا آن ها قدرت سیاسی دیگری برای ترساندن توده مردم ندارند. اما اقدام تروریستی توسط افرادی انجام میگیرد که قدرت دولتی در اختیار دارند { در دولت نفوذ دارند } و این امر ثابت میکند که آن ها از قبل میدانند اهداف و روشهایشان مجرمانه است؛ زیرا آن ها به اقدامات تروریستی علیه مردم خود متوسل میشوند تا بتوانند کنترل مردم را بدست گیرند و بر آنها مسلط شوند.
بلک در ادامه اظهاراتش افزود: «اگر بخواهیم ریشه ترورسیم را در جهان خشک کنیم باید شرایطی را که بر اساس آن ابرقدرت ها به استفاده از تروریسم برای فرمانروایی متمایل میشوند از بین ببریم.»
وی گفت: «با این وجود باید در ایالات متحده آمریکا انقلابی دموکراتیک رخ دهد؛ اما مردم آشفته و بلاتکلیف جامعه آمریکا به جای اینکه نظرات مربوط به عدالت اجتماعی و اقتصادی را مورد توجه قرار دهند به راحتی تحت تاثیر عوام فریبان فاشیست مانند دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون قرار میگیرند.»
این نویسنده در انتهای سخنانش تاکید کرد: «شاید کسی در آمریکا وجود داشته باشد که جواب همه این سوالات را بداند. مسلما من نمیدانم. اما ما قصد نداریم تا جواب این سوال را پیدا کنیم حتی به دنبال آن نیز نیستیم، تنها این را آموخته ایم که چه زمانی انتقام یک حرکت تروریستی را بگیریم نه اینکه خود تروریسم را ریشه کن کنیم.»
انتهای پیام/