به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، فرقه رجوی نامی آشنا برای تمام ایرانیها است؛ سازمانی که در ابتدا در جهت حمایت از انقلاب اسلامی ایران، جوانان بسیاری را جذب کرد و در ادامه با چرخشی کامل از اهداف ترسیم شده برای خود؛ در نهایت تبدیل به زندانی برای مردان افسرده و زنانی با صورتهای آفتاب سوخته و ریش و سبیل دار شد. سازمانی مخوف با زنان و مردانی که سالهاست به دور از خانواده و هرگونه ارتباط با دنیای بیرون و به مدد برنامههای شستشو ذهنی(غسل هفتگی) موسوم به عملیات جاری تنها مسعود و مریم را میشناسند.
برخی می گویند سرانجام H.I.V گریبان مسعود رجوی را گرفت و او را به هلاکت رساند
مسعود رجوی سرکرده گروهک تروریستی منافقین کسی بود که به پارتی گرفتن در پاریس و روابط نامشروع با زنان مشهور بود. برای اولین بار پزشکان دانشگاه جان هاپکینز بیماری ایدز مسعود رجوی را تشخیص دادند و در برخی مطالب گفته می شود وی چهار سال پیش در اثر این بیماری به هلاکت رسید.
سازمان اطلاعات فرانسه (DGSE) فاش کرد که مسعود رجوی اعتیاد شدید به مسائل جنسی داشت و با بسیاری از زنانی که در دارودستهاش بودند، رابطه جنسی برقرار میکرد و بسیاری از آنها به خاطر این روابط جنسی دچار بیماریهای مقاربتی شدیدی شدهاند.
ترکی الفیصل رییس پیشین دستگاه اطلاعات عربستان سعودی اولین کسی بود که در نشست سالیانه سازمان منافقین، خبر مرگ او را فاش کرد. در این نشست، ترکی الفیصل ضمن تمجید از دارودسته رجوی، از او و همسرش مریم رجوی به عنوان قهرمانان دموکراسی ایران نام برد.
مسعود رجوی از ژوزف استالین رهبر شوروی کمونیستی در به کارگیری سیاست مشت آهنین بسیار تأثیر پذیرفته بود، به گونهای که از او ستایش و تمجید میکرد.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و طی 37 سال گذشته، منافقین 17 هزار نفر از مخالفان خود را ترور کردند و حتی به شهروندان بیگناه هم در اوایل انقلاب اسلامی رحم نکردند. بعد از این همه جنایت هم به عراق رفتند و با حمایت صدام به فعالیت خود ادامه دادند.
مسعود رجوی، در تمام طول زندگی به اصطلاح سیاسی و مبارزاتیاش، حتی یکبار هم در یک عملیات نظامی شرکت نکرد و هر وقت که در نزدیکی مبارزه قرار گرفته، از صحنه مبارزه فرار کرد، مثل فرار به پاریس در سال ۱۳۶۰ و فرار و مخفی شدن در سال ۲۰۰۳.
سازمان منافقین، بعد از حمله آمریکا به عراق تحت حمایتهای بیدریغ سازمان سیا قول همکاری همهجانبه به آمریکا داد. در این میان هم سازمان حقوق بشر، تروریستهای این سازمان را به ارتکاب وحشتناکترین جنایتها در حق ایرانیها و عراقیها متهم کرد؛ ولی به خاطر بهرهبرداریهای آمریکا از اقدامات سازمان مجاهدین، پرونده اتهامات وارده به این سازمان پیگیری نشد و واشنگتن هم پرونده آنان را مسکوت گذاشت.
بر خلاف شایعات موجود در مورد محل سکونت رجوی، وی آخرین بار در اسرائیل دیده شده است.
آخرین خبری که در باره شخص مسعود رجوی منتشر شد، خبری بود که وبلاگنویسان ساکن شهرکهای یهودی سرزمینهای اشغالی حدود 20 ماه قبل منتشر کردند و نشان میداد که او تحت نظارت دولت آمریکا در سرزمینهای اشغالی و در حمایت سران رژیم صهیونیستی زندگی میکند. آرون نام وبلاگی است که نویسنده آن یهودی ساکن شهرکهای یهودی نشین است. این وبلاگ تحت عنوان وبلاگ صلح اسرائیل است که ادعا میکند شخصی را در خانههای مجلل شهرکهای اطراف تل آویو دیده که شبیه مسعود رجوی سرکرده مخالفان جمهوری اسلامی است. هرچند پست مربوط به خبر دیده شدن رجوی در این وبلاگ بلافاصله از سوی مقامات رژیم جعلی اسرائیل برداشته شد، ولی ظاهر امر نشان میدهد احتمال حضور رجوی و دیگر اعضای ارشد سازمان منافقین در سرزمینهای اشغالی بالا بوده و حتی رجوی در همان اسرائیل به درک واصل شده است.
رجویها در کجا زندگی میکنند
چندی پیش باشگاه ایرانیان مقیم اروپا که با نام (Pen) در فرانسه فعالیت میکنند در سایت رسمی خود درباره این سوال که رجویها در کجا زندگی میکنند نوشت که آنها به هیچ وجه در پاریس زندگی نمیکنند. این باشگاه گفت: آنها تنها برای برگزاری کنفرانسهای خود تحت شدیدترین تدابیر امنیتی دولتی به این شهر میآیند و به سرعت به مکان نامعلومی انتقال داده میشوند. این باشگاه اسناد و شواهدی مستند آورده که نشان میدهد آنها در اروپا یا آمریکا زندگی نمیکنند و به نظر میرسد تحت حمایت صهیونیستها عملیاتهای تروریستی علیه مردم فلسطین و حزبالله لبنان را سازماندهی میکنند.
این احتمال بسیار قوی هم است که رجوی این روزها را در آغوش اسرائیلیها باشد، چرا که امنیت او در حال حاضر تنها و تنها در این نقطه جعلی و با کمک حامیان غیر مشروع او، تامین میشود و او دیگر در هیچ کجای دنیا نمیتواند به راحتی نفس بکشد.
غلتیدن مسعود رجوی در روابط جنسی، آن سوی سکه قدرتطلبی، کیش شخصیت او بود.
ارتباطات نامشروع رجوی
فیروزه بنیصدر همسر سابق مسعود رجوی طی مصاحبهای اعلام داشت که یکی از علتهای اصلی جدایی او از رجوی ارتباط نامشروع و مستمر رجوی با مریم قجر عضدانلو و برخی دیگر از زنان و دختران سازمان بوده است. او ضمناً اظهار داشت که هرگاه یکی از افراد سازمان در ایران اعدام میگردید، رجوی برای شخص معدوم وصیتنامه تنظیم میکرد و در این وصیتنامههای ساختگی که در نشریه منافقین به چاپ میرسید، حمایت از رجوی مضمون اصلی را تشکیل میداد.
گفتنی است مترجم شخصی رجوی بعنوان یکی از نزدیکترین افراد به وی در کتابی که به زبان انگلیسی منتشر شد، عنوان میکند که مریم رجوی پیش از اعلام رسمی ازدواجش با مسعود طی روابط نامشروعش در فرانسه باردار میشود و توسط یکی از برادران رجوی به صورت مخفیانه به لندن سفر کرده و سقط جنین مینماید که صحهای دیگر بر این مطلب تاریخی است.
در تشکیلات سازمان مجاهدین رجوی بعد ازگذشتن هر زن از انقلاب ایدئولوژیک یا "بند الف” که اسم سازمانی همان طلاق گرفتن تشکیلاتی زن از شوهرش به خواست رجوی بود، بعد از این طلاق یک مرحله دیگر برای هر زن بود به نام "بند ب" که در واقع بند پیوند با سرکردگی رجوی است.
رجوی عکس خودش را بر روی گردنبندهای طلا حک میکرد و به گردن زنان انتخاب شده میانداخت.
رقص رهایی یا همان جهاد نکاح امروزی
در گروهک تروریستی منافقین، مسعود رجوی سرکرده این گروهک، اعتقادات و مناسک فرقهای را برای بهره برداری جنسی از زنان ایجاد کرده بود و تحت پوشش این اعمال به آنان تجاوز میکرد. طبقه خاصی از زنان گروهک، با انتخاب رجوی کنار هم قرار میگرفتند و به نام شورای سرکردگی شناخته میشدند.
رجوی با ایجاد این سازماندهی، کادرهای قدیمی این گروهک که به مثابه رقبای وی محسوب می شدند را پس میزد، ضمن آن که سایر زنان این گروهک تروریستی، نظیر بقیه اعضا از محرومیتها رنج میبرند و علاوه بر آن که از هر گونه زندگی خانوادگی و داشتن همسر منع شده بودند، گاهی به خاطر داشتن روابط جنسی و عاشقانه با هم قطارانشان محاکمه و زندانی میشدند.
اعترافاتی تلخ
یکی از زنان جداشده از منافقین گفت: در یکی از روزها نوبت همبستری با مسعود رجوی به من رسید. مریم مرا فرا خواند و گفت: امشب شب عروسی و شب معراج توست!!! به هنگام شب به محل اقامت مسعود رفتم و مریم مرا تا اتاق خواب او همراهی کرد و مسعود با من همبستر شد و رابطه جنسی برقرار کرد.
من که اصلا باور نمی کردم که رجوی دست به اینکار بزند و در برابرش شوکه شده بودم به جرأت میتوانم بگویم که تصمیم به ترک تشکیلات مجاهدین از همین جا در من حتمی شد و فقط منتظر یک فرصت بودم که فرارم تضمین داشته باشد.
مسعود رجوی بعد از دادن هژمونی به زنان و برکناری مردان در سطح کل شورای هدایت و تصمیمگیریهای سازمان به مرور و بعد از طلاقهای اجباری در این سازمان اقدام به راه انداختن «حوض» و «رقص رهایی» که رقص برهنه اعضای زن شورای هدایت در حضور وی میباشد، پرداخت.
این رابطههای از نوع سوء استفاده جنسی تقریبا چند سال ادامه داشت و هر روز دعوای من با مسعود بالا و بالاتر میگرفت با خود میاندیشیدم، چگونه رجوی که خودش را سرکرده یک سازمان سیاسی میداند دست به اینکار میزند، آیا این خیانت به یارانش نیست که دستبرد به همسران آنها میزند. و یا اگر این کار خوب است چرا در نهایت مخفی کاری انجام میشود. چه طور من حق همسرم که عاشق بودم، نبودم و او باید ریاضت پیشه کند و تمایلات جنسیاش را سرکوب کند اما رجوی کیست و چگونه میتواند دست به اینکار بزند. این چه برابری است و افسوس میخوردم از همه کسانی که برای این مرد کشته شدند از همه خانواده هائی که دخترانشان را به چه امید و ا عتمادی به دست رجوی سپردند و یا دخترانی که با نام این فرد کشته شدند.
در پایگاه اشرف مسعود رجوی صرفا با زنان عضو شورای هدایت رابطه جنسی برقرار نمیکرد، بلکه به دختران باکره زیبارو اجازه نمیداد که باکره باقی بمانند و به صورت انفرادی و یا گروهی به آنان تجاوز جنسی میکرد.
به یاد دارم که مسعود رجوی در جشنها و جلسات خود با زنان و دختران سازمان، لباسهایی را به تن میکرد که در جلسات خود با مردان سازمان، آن لباسها را نمیپوشید. در ماه رمضان با زنان و دختران مینشست و به آنها دستور میداد که دور او جمع شوند و او را در آغوش بگیرند. این مساله اگر توسط مردان سازمان رخ میداد گناهی نابخشودنی بود. اما خود رجوی در میان زنان و دختران مینشست و برای نشان دادن عشق خود به آنان بقیه چای خود را به آنان میداد تا آن را بنوشند و تبرک بگیرند.
در جلسات و جشنهای خاص مسعود رجوی از بین حضار، زنان و دختران جوان و زیبا رو را انتخاب میکرد و آنها را با نام کوچک خود صدا مینمود و به آنان دستور میداد تا در کنار او بنشینند. بعد از آن با لمس کردن بدنشان با آنان شوخی میکرد. برای مثال به یاد دارم که دختر زیبارویی در آنجا حضور داشت که رجوی او را فراخواند و گفت: برای من چای بیاور. دخترک بیچاره هم برای او چای آورد و بعد از آن رجوی شروع به شوخی کردن با او نمود و بعد از مدتی؛ از مخفی شدن او به مدت چند ماه غافلگیر شدیم و هنگامی که او را دیدیم وضعیت نامناسب داشت و افسرده و از لحاظ روانی دچار مشکل شده بود. دقیقا نمیدانستیم که رجوی با او چه کار کرده بود؟!
نشست چهار دیواری
یکی دیگر از اعضای جدا شده از سازمان منافقین بیان داشت: بارها در نشستهای مریم رجوی که با ما داشتند به ما میگفتند فکر کردن به هر مرد دیگری جز رجوی یعنی خیانت به رجوی. بحث حریم حلقه یک یکی از بندهای مهم به اصطلاح انقلاب ایدئولوژیک در درون سازمان بود. حریم حلقه یک یعنی اینکه تنها مرد زندگی ما رجوی است و فکر کردن به غیر از او خیانت محسوب میشد و به خوبی به یاد دارم که مریم رجوی با ما نشستی داشتند به نام چهار دیواری که در آن گفتند: در ایران زنی که به خونه شوهرش میرود با لباس سفید رفته و با کفن سفید هم خارج میشود. او از ما میخواست که با مسعود هم همین باشیم و میگفتند که تصور کنید که زنی در ایران با شوهرش در یک چهار دیواری است، ولی ذهن و قلبش به فکر شخصی خارج از آن چهاردیواری باشد و ببینید که این فکر چقدر زشت و آزار دهنده میباشد. پس اگر ذهن شما خارج از این چهاردیواری رفت، بفهمید که چقدر اشتباه کردهاید.
ممنوعیت از نیازهای اولیه زنان
در متن مصاحبه اغلب زنانی که توانستند از سازمان منافقین جدا شوند؛ این مطلب وجود دارد که قبل از ورود به سازمان و به دلیل تبلیغات گسترده در زمینه حمایت از حقوق زنان، سازمان برایشان کعبه آمال بود؛ اما به محض ورود با حقیقت تلخی رو به رو شدند و خود را در زندانی یافتند که راه نجاتی از آن نبود. زنان به گفته تمام رها شدگان از بند سازمان مجاهدین حق هیچ نوع انتخابی برای زندگی شخصی خود ندارند و از بسیاری از نیاز های اولیه خود محروم هستند.
به قطعیت میتوان گفت که هر راهی را که میشد اشتباه رفت، مسعود رجوی رفت و هرکاری که میشد اشتباه کرد رجوی کرد. کمی تامل در گروههای تروریستی ما را با این سوال درگیر میکند که چرا در تمامی گروههای تروریستی به اصطلاح مسلمان مثل داعش، منافقین، جبههالنصره و بوکوحرام تحت عنوانهای جعلی مثل رقص رهایی و جهاد نکاح دست به گناه کبیره رابطه جنسی نامشروع میزنند. پاسخ روشن است؛ این گروههای به ظاهر مسلمان زیر پرچم اسلام مارکسیستی هستند، یعنی خط مشیای که هدفی جز تخریب اسلام ندارد. راهبرد همه این گروهها اصلیترین راهبرد کمونیستی است که میگفت: هدف وسیله را توجیه میکند.
در هر حال مسعود رجوی نیز مانند سایر همقطاران خود مثل اسامه بن لادن، ملا عمر، ابوعمر الشیشانی، زهران علوش و بسیاری از تروریستهای دیگر به زبالهدان تاریخ پیوند خورده است و شاید تا چند سال آینده دیگر اسمی از آنها در خاطر کسی نباشد...
گزارش از حمیدرضا قربانی
انتهای پیام/خبرگزاری جوان