به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما،محمدحسین عظیمی، دبیرکل جبهه حامیان انقلاب اسلامی در گفتوگو با خبرنگار در خصوص تغییرات استراتژیک و ژئوپولتیک منطقه جنوب غرب آسیا و تنش های فزاینده در این حوزه جغرافیایی گفت: آنچه اکنون در این منطقه شاهد آن هستیم، پیشتر بصورت مدون در اسناد مکتوب و آشکار ایالات متحده به چاپ رسیده است.
پس از جنگ اول خلیج فارس، موسوم به عملیات توفان صحرا در سال 1992، وزیر وقت دفاع ایالات متحده، دیک چنی، پل ولفوویتز را مامور کرد تا برای دوران پساجنگ سرد، سندی راهبردی در خصوص امنیت ملی آمریکا تهیه کند. ولفوویتز به واسطه برجسته ترین کارشناسان پنتاگون طرحی موسوم به راهنمای سیاستگذاری دفاعی را تدوین کرد که در همان سال به تصویب رسید. این سندبالا دستی در کنار 4 طرح کلان دیگر با عناوین سیاست ملی انرژی آمریکا، استراتژی امنیت ملی ایالات متحده، بازسازی نیروی دفاعی و پروژه قرن جدید در دستور کار قرار گرفت.
عظیمی با اشاره به راهبرد تجزیه کشورهای منطقه و ایجاد خاکریز امنیت ساز برای رژیم صهیونیستی افزود: اما نزدیک به 10 سال بعد و در سال 2001 ، سندی تحت عنوان کتاب استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 منتشر شد که این کتاب حاوی نکات قابل تامل و دقیقی است که نقشه راه این کشور برای حداقل 25 سال آینده و سلطه بر منطقه موسوم به خاورمیانه را توصیف می کند. در این سند راهبردی، آشکارا از تقسیم خاورمیانه به کشورهای کوچکتر سخن به میان آمده و گسل هایی که در آینده باید مورد تحریک قرار بگیرند و فعال شوند، برشمرده شده است.
وی ادامه داد: خیلی زود افغانستان و عراق به اشغال در آمدند تا زمینه برای حضور و تقسیم کیک بزرگ خاورمیانه فراهم شود. در یک پروسه کوتاه مدت، عراق به سه قسمت کرد نشین، سنی مذهب و شیعه نشین تقسیم شد تا نطفه تغییرات بعدی گذاشته شود. در ژوئن 2006 کاندولیزا رایس، وزیرخارجه وقت آمریکا در پایتخت رژیم صهیونیستی، تل آویو، برای اولین بار از واژه خاورمیانه جدید به جای کلیدواژه خاورمیانه بزرگ استفاده کرد. در نقشه راهی که بعدا منتشر و اجرایی شد، قرار بود موجی از آشوب، درگیری، خشونت و جنگ از مرزهای لبنان، فلسطین و علی الخصوص سوریه آغاز شود و تا عراق، ایران و کشورهای حاشیه خلیج فارس امتداد یابد. این بازچینش مرزها، در ظاهر بر اساس ابعاد قومی-مذهبی شکل می گرفت اما در حقیقت، سه هدف عمده دیگر پی گیری میشد. اولا- کشورهای عمدتا اسلامی در پروژه بالکانیزاسیون جنوب غرب آسیا، به ایالات های کوچک و بی خطر تبدیل می شدند. ثانیا- منابع انرژی آنها در چنبره و سیطره کمپانی های غربی و سرپرده عربی قرار می گرفتند و ثالثا- ظرفیت اقدام علیه نظام سلطه یا رژیم صهیونیستی، آشکارا تحلیل می رفت.
دبیرکل جبهه حامیان انقلاب اسلامی با اشاره به بخش های از کتاب استراتژی امنیت ملی آمریکا در قرن 21 افزود: در این سند بالادستی گفته شده "در 25 سال آینده در رهبری سیاسی عراق، ایران، مصر، عربستان و سوریه، تغییرات نسلی رخ خواهد داد و چنانچه رژیم ایران و رژیم بعثی عراق {سند مربوط به سال 2001 و پیش از حمله سال 2003 آمریکا به عراق است} قبل از دست یابی به سلاح های هسته ای و بیولوژیک از بین رفته و یا معتدل شوند، فشار بر دیگر کشورها {رژیم صهیونیستی} برای مقابله با آنها از بین خواهد رفت."
مهندس عظیمی اضافه کرد: در این طرح ریزی کلان امنیت ملی، پیش بینی می شود کشورهای بزرگ خاورمیانه از جمله، ایران، عربستان، ترکیه، عراق و سوریه و مصر دچار انقلاب های داخلی شده، رژیم هایشان ساقط شود و سپس تجزیه شوند. دقیقا در همین پلن تحولات خونین عراق و سوریه را می توان تفسیر کرد و جالب آنکه علاوه بر این دو کشور که سابقه درگیری با نظام سلطه را دارند، نظام های نزدیک به ایالات متحده، از جمله ترکیه و عربستان سعودی هم در نوبت تجزیه قرار می گیرند. بر مبنای همین نقشه، در سپتامبر 2013 روزنامه نیویورک تایمز، نقشه تقسیم 5 کشور خاورمیانه به 14 حکومت مستقل را منتشر کرد. در این طرح، سوریه به 3 کشور کوچک، شامل کشور علوی ها که بر گذرگاه ساحلی سلطه دارند، کشور کردستان سوریه و کشور سنی نشین تقسیم می شود. با این منظور که کردهای عراق، ایران، سوریه و ترکیه در نهایت به یک کشور واحد کردنشین مبدل خواهند شد و سنی های جنوب سوریه با بخشی از استان های شمالی عراق پیوند خواهند خورد.
دبیرکل جبهه حامیان انقلاب اسلامی اضافه کرد: در همین پلن، عربستان سعودی، به 5 کشور کوچک، شامل عربستان شمالی، شرقی، غربی، جنوبی و کشورهای وهابی نشین تقسیم خواهد شد. لازم است برای تحلیل این سند، توضیح بیشتری داشته باشم. از ژانویه 2011 (بهمن 1389) که درگیری های درون سوریه به جنگ و آشوب های فراگیر تبدیل شد، یک ضلع مثلث شیطانی عبری-عربی-غربی، رژیم سعودی بوده است. عربستان به عنوان یکی از بزرگترین دارندگان ذخایر ارزی، و صادر کننده روزانه بیش از 10 و نیم میلیون بشکه نفت، بعد از حدود 5 سال از آغاز جنگ سوریه، در سال 2015 با کسری بودجه 96 میلیارد دلاری و در سال جاری میلادی (2016) با کسری بودجه 87 میلیارد دلاری روبه رو شده، که مطابق پیش بینی ها، این میزان کسری بودجه به 106 میلیارد دلار خواهد رسید. از سوی دیگر پس از مرگ عبدالله در ژانویه 2015 (بهمن 1393) بحرانی جدی در عربستان میان شاهزادگان شکل گرفت که در نهایت منجر به یک تسویه حساب خونین اما مخفیانه در میان عمو زادگان شد.
وی خاطرنشان کرد: در همین حین شاهد بودیم که از مارس 2015 (فرودین 1394)، سعودی ها علیه انصارالله یمن اعلام جنگ کردند. این یعنی درگیری مستقیم و غیر مستقیم در دو جنگ پر هزینه سوریه و یمن. تنها چندماه بعد، در سپتامبر 2015 (شهریور 1394) دو اتفاق بسیار تلخ در هنگامه حج ابراهیمی روی داد. ابتدا یک جرثقیل بر روی زائران خانه خدا سقوط کرد و اندکی بعد، فاجعه منا رخ داد. اینها را می توان به یک اقدام مشکوک در فرودگاه جده که در فروردین همان سال اتفاق افتاد، اضافه کرد. چندماه بعد در ژانویه 2015 (دی 1394) شیخ نمر، رهبر عالی شیعیان عربستان توسط رژیم سعودی به شهادت رسید. قطعات پازل را کنار هم بگذارید! سعودی ها با درگیر شدن در دو جبهه داخلی و خارجی در سوریه و یمن، از نظر بنیه نظامی تضعیف می شوند. سپس با فجایع فرودگاه جده، سقوط جرثقیل و فاجعه منا بی حیثیت می شوند. سپس با اجرای حکم رهبر شیعیان این کشور، از درون، یک خشم فزاینده و فروخفته و به قولی، آتش زیر خاکستر وسیع و عمیق برای خود ایجاد می کنند. اما این پازل برای تکمیل شدن یک قطعه بزرگ و نهایی را کم دارد.
عظیمی در توضیح قطعه نهایی پازل تجزیه کشورهای منطقه از جمله عربستان گفت: دشمنی دیرینه آل سعود و انقلاب اسلامی بر کسی پوشیده نیست. اما در نقشه طراحی شده در سند امنیت ملی آمریکا، تجزیه عربستان به حداقل 5 کشور کوچک، شبیه به کویت و قطر و ... قطعی است. در این فرایند، اگر به سرفصل تحرکات سعودی ها علیه جمهوری اسلامی با دقت بیشتری نگاه کنیم، درخواهیم یافت که چه در مساله فرودگاه جده و تجاوز به دو کودک ایرانی، چه در مساله سقوط جرثقیل و چه در فاجعه منا، هدف ایران بوده است. حتی در حین مذاکرات هسته ای، این طرف سعودی بود که در نقش پلیس بد، حداکثر کارشکنی را داشت و در نهایت با بالابردن سطح تولید نفت خود، و پایین کشیدن قیمت نفت، آورده توافق هسته ای را بی اثر کرد.
وی اظهار داشت: این موضوع را حتی در جنگ سوریه و عراق هم می توان به راحتی مشاهده کرد. آمریکا، انگلیس و فرانسه در حکم یک ضلع واحد، مسئولیت طراحی عملیات، رژیم صهیونیستی در حکم پایگاه میانی درون منطقه و رژیم سعودی به عنوان نوک پیکان حمله به منافع جمهوری اسلامی، بیش از دو سال است که از مرحله جنگ پنهانی عبور کرده و با برگزاری نشست های مشترک با اپوزوسیون های مسلح ایرانی، از جمله سازمان منافقین، دموکرات ها، کومله ها، تجزیه طلبان الحواز، به طور کاملا واضح آرایش جنگی گرفته اند. بر اساس اخبار موثقی که وجود دارد، در حوزه شرقی کشور، وضعیتی مشابه در مرحله نزدیک به عملیاتی شدن است. آنطور که شنیده می شود، از دو سال پیش، شاخه القاعده افغانستان، گروهک تروریستی داعش و بخشی از جذب شدگان طالبان، در یک بازطراحی و بازسازماندهی، با هماهنگی سرویس های اطلاعاتی آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، پشتیبانی مالی و لجستیک سعودی ها و آموزش بخشی از سازمان منافقین، در صدد این هستند که جبهه جدیدی از ناامنی در نوار شرقی کشور علیه ما بگشایند. به عبارتی همه شواهد و قرائن این موضوع را به اثبات می رساند که جنگ نیابتی مثلث غربی-عبری-عربی در حال تبدیل شدن به یک جنگ مستقیم و آشکار در آینده نه چندان دور است.
عظیمی افزود: از نظر طراحان خاورمیانه جدید، ایران به عنوان قطب و الگوی نزدیک به 300 میلیون مسلمان شیعه، و عربستان سعودی، به عنوان مرکز و مرجع بیش از یک میلیارد و 400 میلیون مسلمان سنی مذهب، که بخشی از آنها دارای گرایشات سلفی هستند، باید ساختار خاورمیانه را در یک جنگ مستقیم تغییر دهند. آنها حتی به ترکیه هم رحم نکردند. کشوری که تا همین چندسال پیش در عرصه اقتصادی، تولیدات علمی، صنعت توریسم و حتی فرهنگ رشد قابل توجهی داشت، در کمتر از چندسال، با تحریک آمریکا، با عربستان به باتلاق سوریه هل داده شد. اکنون کردهای این کشور ساز جدایی می زنند، کشور دستخوش نارآرامی و انفجار بمب های هرروزه است، اقتصاد و صنعت توریسم این کشور به مرز نابودی رسیده و احتمال کودتای دوباره یا تجزیه، این کشور را بشدت تهدید می کند.
دبیرکل جبهه حامیان انقلاب اسلامی با اشاره دوباره به سند امنیت ملی آمریکا در قرن 21 اضافه کرد: در نقشه راه تجزیه کشورهای منطقه، درگیری میان ایران و افغانستان بر سر مسائل گوناگون، درگیری ایران با ترکیه بر سر منطقه آسیای مرکزی، درگیری ایران با جمهوری آذرباییجان به واسطه چالش های قومی و جنگ میان امارات متحده عربی و بحرین با ایران، به دلیل مناقشه بر سر جزایر سه گانه پیش بینی شده است. از سوی دیگر، در بخش دیگری از این سند، به روی کارآمدن نسل دیگری از رهبران در کشورهای خاورمیانه اشاره شده و گفته می شود معادلات با رشد جمعیت و رکود اقتصادی، به انقلاب ها و سقوط رژیم های حکومت های مصر، عربستان، پاکستان، عراق و ایران منتج خواهد شد. دقت کنید که این سند مربوط به سال 2001 است.
وی با یادآوری پیش بینی ژنرال بازنشسته سعودی، ماجد عشقی، در خصوص تجزیه ایران به 6 کشور آذربایجان، کردستان، عربستان، بلوچستان، ترکمنستان و فارس گفت: در این گردنه تاریخی، حساس و خطیر، می توان به طور سربسته به جریانی اشاره کرد که از دل Bipartisan Policy Center (مرکز سیاست دو حزبی آمریکا) در درون ایران شکل گرفت و با خط مشی همان اتاق فکر قرمز-آبی، دو گانه دروغین تندرو-میانه رو را در درون کشور به وجود آورد. بزرگان این جریان در چندسال گذشته با تضعیف جریان انقلابی، به اسم مبارزه با افراط، صنعت هسته ای کشور را به خواست مدیران برون مرزی تا سطح پیچ و مهره تجزیه کردند و اکنون در صدد تمرکز بر روی برنامه موشکی و سوراخ کردن سد دفاعی کشور یعنی نیروهای نظامی و اطلاعاتی انقلاب هستند.
عظیمی با اشاره تلویحی به این جریان مرموز افزود: آنهایی که در کاخ هایی با دیوارهای 6 متری زندگی می کنند، ماشین های زرهی و ضد گلوله میلیاردی سوار می شوند، از کریدورهای ویژه تردد می کنند و برای خورد و خوراکشان تیم مخصوص آشپزی و تست غذا دارند، از تعطیل کردن برنامه های دفاعی منطقه ای، موشکی و کم کردن بودجه های نظامی صحبت به میان می آورند. چارچوب های جغرافیایی و امنیتی و سیاسی این کشور با رهبری بی نظیر امام خامنه ای که عمود خیمه وحدت کشور است حفظ شده، وگرنه چطور می توان باور کرد کسانی که با تابعیت مضاعف آمریکا و انگلیس، برای حفظ تاج و تخت ملکه بریتانیا قسم خورده اند، دلسوز منافع انقلاب اسلامی ایران باشند؟ یا کسانی که آقازاده ها، املاک و پول ها و حتی هویت شان در خارج از مرزهای جغرافیایی این انقلاب و کشور تعریف شده، چگونه می توانند مدافع حریم مردم ایران سرزمین باشند؟ آیا از کار انداختن چرخ اقتصاد کشور، همزمان با چرخ سانتریفیوژها، یک امر طبیعی است؟ یا رساندن نقدینگی کشور به مرز یک تیلیارد و 300 هزار میلیارد تومان در عین رکود وحشتناک و تعطیلی بخش قابل توجهی از صنایع و کارخانجات و ... را می توان نادیده گرفت و به راحتی از کنار آن عبور کرد؟
دبیرکل جبهه انقلاب اسلامی بحث معتبر بودن خطر جنگ با کشورهای حاشیه خلیج فارس یا قدرت های فرامنطقه ای را ضعیف دانست و گفت: همانطور که عرض شد، آنچه مطرح کردیم، پلن هایی است که دشمن طراحی کرده است. وگرنه در صحنه واقعیت نیروهای انقلابی RQ-170 ها را مثل ریگی روی زمین می نشانند و تفنگداران آمریکایی را در مقابل پرچم ایران به زانو در می آورند. یعنی قطعا اولیت آنها جنگ نیابتی و نیمه سخت است. این را هم در نظر بگیرید که آنچه گفته شد در مقابل بزرگترین قدرت نظامی جهان است، وگرنه کشورهای زپرتی که جمعیت مجمع الجزایر و همسایگان آنها به تعداد موتور سیکلت های تردد کننده در شهر تهران هم نمی رسد، در قواره تهدید برای ما محسوب نمی شوند.
وی گفت: اگرچه پیش بینی فضای چندماه آینده کار دشواری است اما با دیدن شواهد و قرائن می توان فهمید همان جریانی که در سال 88 کشور را با آن چالش عمده رو به رو کرد و در ادامه با قفل کردن سیستم اقتصادی کشور از داخل و خارج، زمینه بازگشت خود به قدرت را فراهم کرد، احتمالا به دنبال معتبر جلوه دادن خطر و قدرت پوشالی و همین کشورهای زپرتی خواهد بود.
عظیمی در پایان افزود: جریان فتنه که اکنون با نقاب نفوذ به عرصه بازگشته قصد دارد نیروهای انقلابی را به عنوان عقبه لجستیک جریان مقاومت، طی چندماه آینده به چالش بکشد و در دو قطبی های دروغین به ظاهر اجتماعی سرگرم سازد. منتهی باید به این جریان مژده بدهم که محاسبات آنها در میدان عمل، در آینده ای نه چندان دور با ورود مردم با شکست مواجه خواهد شد و از جایی که گمان نمی کنند دچار حیرت خواهند شد.
انتهای پیام/دانا