به گزارش سرویس یادداشت ومقاله
تفتان ما، «حسین قدیانی» در روزنامه «وطن امروز» نوشت:
برخوردی که هر دوشنبهشب، مجری 90 با صداوسیما و نظم و نسق این سازمان میکند، حکایت آن رانندهای است که در چهارراهی میزند به ماشین جلویی! راننده ماشین جلویی میآید پایین ببیند چه بلایی سر ماشینش آمده، میبیند راننده ماشین عقبی، بیآنکه زحمت پیاده شدن از ماشین را به خود بدهد، دستی بر سینه گذاشته و سری تکان میدهد! راننده ماشین جلویی هم بیخیال افسر و کروکی، سوار ماشین میشود و راه میافتد اما در چهارراه بعدی، دوباره همان راننده عقبی میزند به طرف! با این تفاوت که این بار، به راننده ماشین جلویی که دارد از آینه، عقب را نگاه میکند، اشاره میکند پیاده نشو، منم!
آری! سالهاست هر دوشنبهشب، مجری مد نظر، در تقاطع 90 به پروتکل سازمان صداوسیما میکوبد و با یک «پیاده نشو، منم!» همه چیز هم ختم به خیر میشود! در آخرین نمونه، هفته پیش شاهد بودیم 45 دقیقه تمام، به ماشین نظم و نسق صداوسیما، «مالانده» شد و دست آخر هم، اکتفا شد به یک تذکر خشک و خالی! و این یعنی قصه «پیاده نشو، منم!» حالا حالاها ادامه دارد، مگر آنکه مدیران رسانه ملی، با تجدید نظر در نحوه مدیریت خود، متوجه اهمیت «کفایت» برای اداره یک سازمان باشند! چیست اما حرف حساب ما؟! اشاره میکنم به 2 مثال، تا همه چیز روشن شود و روشن شود که در این نوشتار، بحث ما، نه «سیاست»، بلکه تنها و تنها «کفایت» است!
مثال نخست- چندی پیش، فلان مجری در خلال گزارش آبوهوا، طعنهای هم نثار نقض برجام کرد! ما با همه نقدهایی که به برجام داریم، آیا از کار نسنجیده آن گزارشگر دفاع کردیم؟! و آیا خرده بر مدیران رسانه ملی گرفتیم که چرا با او برخورد کردید؟! ما ناظر بر اهمیت عنصر کفایت برای اداره سازمان صداوسیما، به جد معتقدیم خوب یا بد بودن نقض برجام توسط آمریکا، ربطی به گزارشی که قرار است از وضعیت آبوهوای کشور ببینیم و بشنویم ندارد. گزارشگر مد نظر هم حالا اگر خیلی اصرار دارد نظر خود را درباره نقض برجام بگوید، زحمت این کار را بیندازد روی دوش صفحه شخصی خود در فضای مجازی، نه برنامهای که اختصاص به آبوهوا دارد! مثال دوم - مگر در ورای تصادف خونین ایستگاه هفتخوان که مجری 90 تنها و تنها بسنده به یک ابراز تسلیت کرد، ما متوقع بودیم گریبان وزیر راه را بچسبد؟! و برای ایشان نسخه استعفا بپیچد؟! ما با همه نقدهایی که به آقای آخوندی داریم، آیا آن ایام، از مجری 90 انتقاد کردیم که چرا لااقل جواب آن «جمله بیمهای» را نداد؟! نقد ما به سیاستهای این دولت، البته چون از زاویه حق است، کاملا هم محترم است لیکن این مهم، دلیل نمیشود که چون برخورد قطارها در دولت اعتدال و همراه با کوهی ندانمکاری و حرف نادرست و ناراست بوده، پس متوقع باشیم از مجری یک برنامه فوتبالی که با ساز سیاست برقصد! نخیر! دعوای ما و دعوی ما مبنی بر «کفایت مدیران رسانه ملی» است و بس!
مثالها را زدیم؛ حالا برویم سروقت همین «کفایت»! آنکه خودش را مدیر یک سازمانی - هر سازمانی- میخواند، علیالقاعده حرف حساب این یادداشت را کاملا میفهمد، مگر آنکه مدیر باشد لیکن بیکفایت! القصه! تمام پروپاگاندای رسانهای دشمن، بعد از حادثه دلخراش پلاسکو، تمام و کمال به صحنه آمدند تا از این آب گلآلود، ماهی منویات شوم خود را صید کنند! یکی در دوگانه مسخره و مضحک «مدافع حرم» و «مدافع مردم» دمید که البته با آشکارشدن زوایای دیگری از زندگی شهدای آتشنشان، معلوم شد «شهدای جمهور» جملگی هم مدافع حرمند، هم مدافع مردم. دیگری اما آمد و تمام قصور و تقصیر را متوجه همان شهرداری کرد که از قضا، قبلا احتمال بروز حادثه پلاسکو را به مقامات مربوط منجمله وزارت کار، گوشزد کرده بود! من در این متن اما قصدی برای دفاع از آقای قالیباف ندارم؛ حرف حسابم این است که آیا مدیران صداوسیما، متوجه ادامه همان خط تبلیغاتی دشمن، آن هم 45 دقیقه تمام، یعنی اندازه یک نیمه فوتبال، آن هم در یک برنامه مشخصا فوتبالی، آن هم ذیل رسانه ملی خودمان نیستند؟! اگر در ماجرای تصادف قطارها، عملکرد آخوندی به مجری 90 ربطی نداشت و نباید هم میداشت، اینجا هم مجری مد نظر باید نمایشگر کفایت مدیران صداوسیما میشد، نه علایق سیاسی خود که از قضا، همیشه و همواره همخوان با همان پروپاگاندایی بوده است که شرح دادیم! آیا این مهم، برای مدیران انشاءالله با کفایت صداوسیما، به محل مداقه و موضع دغدغه تبدیل نشده که چرا در برنامه هر جایی 90، هرگز به فساد فیفا اشاره هم نمیشود اما برای تکه انداختن به حسین رضازاده یا دوبهمزنی میان فلان مربی بومی با بهمان بازیکن، لازم باشد حتی وقت اضافه هم از مدیر شبکه طلب میکند؟! شبیه این پرسش، صدها مورد میتوان ردیف کرد اما با عرض معذرت از مدیران صداوسیما، لاجرم باید بگوییم همه این پرسشها، گریبان کفایت ایشان را گرفته! همین برنامه 90 زمان دولت اسبق هم بود، منتهای مراتب، رئیس اسبق صداوسیما، اگر اصولگراتر از مدیر بعدی و بعد از او نبود، لااقل این بود که ملتفت اهمیت «کفایت» برای اداره یک سازمان باشد و مثلا نحوه تعامل با مجری مذکور را بداند! آن ایام هم دوشنبهها، بساط به راه بود لیکن ماشین 90 هرگز به ماشین جلویی یعنی ماشین نظم و نسق صداوسیما نمیکوبید و حد و حدود را رعایت میکرد! آن هم زمان دولت اسبق! «پیاده نشو، منم!» یعنی با عرض معذرت از بزرگواران، مجری 90، برنامه خود را بزرگتر از صدا و سیما فرض میکند! و میبینیم که سالیانی است دارد همین فرض را میکند! به عنوان مثال، پرداختن به موضوع آبخوری ورزشگاهها، بستگی به این دارد که مجری 90، با رئیسجمهور وقت، به قول معروف، حال میکند یا نه! برای او، سیاست خودش مهم است، نه سیاست سازمان! تازه! با این همه سیاستبازی آمیخته به بدترین نوع لمپنیسم، چنان ادعای عدم ورود به سیاست را دارد که تو گویی با مجری محجوب برنامه «سمت خدا» طرفی! واضح است این نوشته، نافی تبحر و توانایی عادل فردوسیپور در هر دو امر گزارش و اجرا نیست، چه اینکه راقم این سطور، قدم زدن در وادی فوتبال را سالیانی پیش از قلم زدن در میدان مطبوعات، آغاز کرده بود اما لگد هر دوشنبهشب به سپر و چراغ و آینه و فرمان و دستفرمان ماشین صداوسیما، اولا چیزهایی نیست که با یک «تذکر» اصلاح شود! ثانیا این حس ناخوشایند را در ضمیر سایر مجریان و گزارشگران رسانه ملی بهوجود میآورد که گویا با بلیه «تبعیض» دست به گریبانند! چندی پیش، مجری یک برنامه اجتماعی میگفت: برای ما آنقدری که در حوزه اجتماعی محدودیت وجود دارد برای مجری 90 در حوزه سیاسی محدودیتی نیست.
***
همه جای دنیا، دوربین گران سراسری را به شرط تعهداتی در اختیار مجری میگذارند و در صورت تخطی مکرر مجری از این تعهدات، سازمان، «تذکر» نمیدهد، بلکه «عمل» میکند و برای چند صباحی، میان «مجری» و «دوربین» فاصله میاندازد بلکه میان «کفایت» و «مدیریت سازمان» افتراق نیفتد! در تمام عمرم، به این واضحی متنی ننوشتهام آقای علیعسکری! برای دوشنبهشبهای سازمان شما، کروکی خوبی بود! ماشین عقبی را پیش از شما بدعادت کردهاند! 2 هفته سوئیچ را از او بگیرید؛ دیگر به سازمان شما نخواهد زد! حتی در سازمان فوتبال هم فقط «جام» نمیدهند! کارت زرد و قرمز هم هست! وقتی مجری شما، هر دوشنبهشب، با سیاست، دوپینگ میکند، لاجرم در جواب تذکرتان، تنها به همین وجیزه بسنده میکند: «پیاده نشو، منم!»
انتهای پیام/دانا