به گزارش سرویس یاداشت
تفتان ما،«اصغر زارعی» در روزنامه «حمایت» نوشت:
پس از شکلگیری رژیم جعلی صهیونیستی در 14 می 1948 و تهاجم و تحرک گسترده نیروهای اشغالگر برای وسعتبخشیدن به سرزمینهای تحت اشغال خود، جهان اسلام درصدد برآمد که با تشکیل یک سازمان و نهاد اسلامی و بینالمللی در جهت دفاع از آرمان فلسطین، همیاری و همکاری گستردهای را در دستور کار خود قرار دهد. بر همین اساس، «سازمان همکاری اسلامی» در سال 1969 با هدف پیگیری آزادی قدس و مسئله فلسطین شکل گرفت اما متأسفانه در گذر زمان، رژیم صهیونیستی با همکاری آمریکا و کشورهای اروپایی و باهمدستی ارتجاع عرب، موضوع سرزمینهای اشغالشده در قلب سرزمینهای اسلامی را به اختلافی بین فلسطینیها و صهیونیستها تقلیل داده و آن را به حاشیه ببرند.
اولین اقدام در جهت سازش و به فراموشی سپردن آرمان فلسطین در سال 1978 کلید خورد که دولت انور سادات در مصر با میدانداری کارتر و رژیم پهلوی، پیمان ننگین «کمپ دیوید» را با رژیم صهیونیستی در راستای سازش و به اصطلاح صلح امضاء کرد. علیرغم اینکه سازمان کنفرانس اسلامی در آن سال اقداماتی را هر چند به صورت ظاهری در جهت طرد رژیم مصر و محکوم کردن قرارداد سازش به عمل آورد و حتی چند سال دولت مصر را از حضور در جلسات این سازمان محروم کرد اما به تدریج رژیم آلسعود و برخی دیگر از کشورهای خائن به آرمان فلسطین، روند سازش را با حکومت خودگردان فلسطین به رهبری یاسر عرفات تعقیب کردند. این رویه در دوران محمود عباس با شدت بیشتری پی گرفته شد و روزبهروز بر دامنه اختلافات این تشکیلات در کرانه باختری با گروههای مقاومت اسلامی فلسطین در غزه که قائل به مذاکره و گفتگو با صهیونیستها نیستند افزوده گردید.
با ظهور پدیده بیداری اسلامی در مصر، تونس، لیبی، یمن و بحرین، پتانسیل فروخفته مسلمانان، فوران کرد و طومار دیکتاتورهای منطقه را یکی پس از دیگری درهم پیچید و امید و آرزوهای فراوانی برای آزادی قدس شریف را در قلوب ابناء جهان اسلام شعلهور کرد. همزمان، محافل رسانهای استکبار جهانی که دریافته بودند انقلابهای مردمی منطقه از انقلاب اسلامی ایران نشأت گرفتهاند، پمپاژ رسانهای وسیعی علیه ایران آغاز و آن را به عنوان عاملی تنشزا، مداخلهگر و مخل آرامش غرب آسیا معرفی کردند. این حرکت موذیانه از این جهت صورت میگرفت تا اولاً ریشه بیداری اسلامی را با مرتبط کردن به جمهوری اسلامی و تحریک احساسات قومی و مذهبی بخشکانند و ثانیاً، به دلیل اینکه ماهیت انقلاب اسلامی ایران، ضدصهیونیستی است، از سرایت انقلابهای مردمی به سرزمینهای اشغالی ممانعت به عمل آورند. در نتیجه، دیکتاتورهای منطقه برای حفظ حکومتهای خود به برقراری رابطه پنهانی با رژیم صهیونیستی روی آوردند و با نقشآفرینی در پازل ایرانهراسی غرب و آمریکا، نقش مؤثری در حفظ امنیت رژیم صهیونیستی و خارج کردن مسئله فلسطین از مرکز توجه مردم منطقه ایفا کردند.
نگاه جریان سازشکار و دستنشاندههای آمریکا بر این رویکرد استوار است که باید در مسیر عادیسازی روابط و همکاری با کشورهایی که دارای منافع مشترک هستند، یعنی رژیمصهیونیستی و کشورهای عربی حوزه خلیجفارس گام برداشت. از این منظر، ایران، مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین و در مجموع محور مقاومت، خطری هستند که هم منافع مرتجعین و هم موجودیت رژیم کودککش صهیونیستی را تهدید میکنند، لذا باید با کمک رژیم صهیونیستی مانع هرگونه پیشرفت و توانمندی خط مقاومت شد. افزون بر این، رژیم صهیونیستی با معاونت و همسویی کامل نظامهای مرتجع، به اقدامات فاجعهبار دیگری نیز دست زد و با ایجاد گروههای تروریستی تکفیری همچون داعش و جبههالنصره و تأمین مالی آنها، درصدد برآمد تا قدرت بینظیر جوانان مسلمان را با جنگهای مذهبی، تضعیف کرده و نقطه ثقل جهان اسلام را متوجه جنگهای عراق و سوریه کند. ارتباط تنگاتنگ میان رشد تروریسم در منطقه و پیشبرد اهداف رژیم صهیونیستی قابلانکار نیست چراکه مقامات این رژیم با صراحت اعلام میکنند داعش، برای آنها تهدید اصلی نیست بلکه مقاومت اسلامی به رهبری ایران ازنظر آنها تهدید اصلی به شمار میآید. رهبران داعش و دیگر گروههای تکفیری هم تأکید کردهاند که رژیم صهیونیستی دشمن آنها نیست و تاکنون حتی یک گلوله به سمت سرزمینهای اشغالی شلیک نکردهاند، ضمن اینکه گزارشهای متعددی از پشتیبانی لجستیکی و پزشکی رژیم صهیونیستی از تروریستها منتشرشده است. بر این اساس، صهیونیستها تمام زمینهها را برای به محاق بردن آرمان فلسطین مهیا کرده و میکوشند از غفلت کشورها و نهادهای اسلامی برای سیطره کامل بر سرزمینهای مسلمانان سوءاستفاده کنند. امروز اخبار نگرانکنندهای از سرزمینهای اشغالی ازجمله تداوم و تسریع در روند شهرکسازیها، ممنوعیت پخش اذان و ساختوساز مخفیانه معبد «هیکل» در قسمتهای زیرین بیتالمقدس به گوش میرسد. راهبرد شوم رژیم صهیونیستی در سایه غفلت کشورهای جهان بهویژه جهان اسلام در قبال مساله فلسطین بهگونهای است که اگر خواسته به حق این ملت مظلوم به گوش جهان رسانده نشود، یهودیسازی کامل فلسطین، تسلط بر قبله نخست مسلمانان و متعاقب آن، سیطره و نفوذ بر دیگر کشورهای مسلمان به یک خطر جدی تبدیل خواهد شد. دشمنان تمام کوشش خود را بکار بستهاند تا فلسطین را به عاملی برای تفرقه در بین مسلمان تبدیل کنند و این در حالی است که ایران اسلامی به عنوان منادی وحدت در منطقه، بر این اعتقاد است که فلسطین، نه تنها عامل تفرقه نیست بلکه عنصری وحدتآفرین بین امت اسلام است که از ظرفیت اختلافاتزدایی قومی و طایفهای بین کشورهای مسلمان برخوردار است. در شرایط حساس کنونی، برگزاری ششمین کنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین که روز گذشته با مشارکت بیش از 80 کشور جهان در تهران آغاز بکار کرد، فرصت مناسب و مغتنمی است تا مسئله فلسطین بار دیگر در کانون توجه ملتهای مسلمان قرار گرفته و با واکاوی نقشههای نظام سلطه و وحدتآفرینی در جهان اسلام، نقش محوری خود را عملا نشان داده و سکان هدایت افکار عمومی را به سمت مسئله اول جهان اسلام به دست گیرد.
انتهای پیام/فارس