آنچه در ادامه میآید گفتوگوی تفصیلی فارس با شهریار زرشناس کارشناس مسائل سیاسی و اقتصادی است، وی از نویسندگان ماهنامه سوره در دوران سردبیری مرتضی آوینی بوده است.
زرشناس که از منتقدان جریان نواندیشی دینی، غرب مدرن و وضعیت علوم انسانی در ایران است که در این گفتوگوی تفصیلی نیز به جریانشناسی احزاب کارگزاران، مشارکت حزب اعتدال و توسعه پرداخته و خاستگاه آنها، نحوه شکلگیری و تفاوت و شباهتهای این جریانات از دوره هاشمی به بعد را بررسی میکند.
وی همچنین به بررسی و نقادی رویکردهای اقتصادی و فرهنگی و زیرساختهای نئولیبرالی دولت هاشمی در این دو ساحت میپردازد و تصریح میکند که چگونه این نوع دیدگاه به آسیبهای عمیق در اقتصاد و فرهنگ ایران منجر شد.
مشروح گفتوگوی خبرنگاران حوزه احزاب خبرگزاری فارس با شهریار زرشناس در ادامه میآید:
فارس: بعد از فوت آقای هاشمی ادبیاتهای مختلفی از سوی موافقان و مخالفان ایشان ترویج یافت، به همین دلیل قصد داریم در این گفتوگو بازخوانی از عملکرد ایشان داشته باشیم و به عنوان اولین سوال لطفا ارزیابیتان را از عملکرد آقای هاشمی بفرمائید؟
زرشناس: در مورد آقای هاشمی باید به بررسی دو بخش فرهنگی و اقتصادی عملکرد ایشان بپردازیم و ابتدا باید مروری بر مواضع اقتصادی و فرهنگی هاشمی در دوران ریاست جمهوری به بعد ایشان داشته باشیم؛ شخصیت سیاسی قبل از انقلاب و شخصیت سیاسی ایشان حدفاصل سالهای 57 تا دوران ریاست جمهوری را کنار هم گذاشته و به بررسی دهه 70 به بعد بپردازیم.
درواقع آغاز بحث باید از آنجایی باشد که آقای هاشمی بسیار مؤثر میشود، نه اینکه دهه 60 مؤثر نبود اما آنجایی که ما میتوانیم بهصورت روشن درباره ایشان سخن گفته و آن را ارزیابی کنیم مربوط به دوران ریاست جمهوری ایشان میشود که دوران بسیار حساسی هم است.
وقتی انقلاب پیروز میشود این انقلاب ساخت سیاسی غربزده شبه مدرن در ایران -یعنی رژیم پهلوی- را کاملاً درهم میشکند اما ساخت اقتصادی و فرهنگی شبه مدرن در ایران باقی میماند و از سال 57 تا 68 به دلیل اینکه انرژی عظیمی به واسطه انقلاب و آرمانگرایی انقلابی آزاد شده با یک فرصت طلایی مواجه هستیم تا انقلاب بتواند آرمانهای خودش را به حوزه اقتصاد و فرهنگ وارد و آنها را به شیوه انقلابی متحول و دگرگون کند بنابراین آن دوران از این باب مهم و حساسی است.
البته این اتفاق در سالهای 57 تا 68 رخ نمیدهد و یکی از دلایلش تمایلات روشنفکری تیم مدیریتی آن دوره کشور در قوه مجریه است این تیم مرزبندی روشنی به لحاظ اعتقادی به علوم انسانی نداشت، این تیم به این باور نداشت که اساساً در این دوران به علم اقتصاد و سیاست اسلامی نیاز داریم و بر آن مبنا باید نظام سازی کنیم البته برای این کار انگیزه ای هم نداشتند و بهانهشان این بود که فرصت نداریم، چون جنگ است و باید اقتصاد را بهروز اداره کنیم و این اتفاق نیفتاد.
*اولین بنای برنامه توسعه توسط آقای هاشمی بعد از جنگ گذاشته میشود
از سال 67 و بعد از پایان جنگ، بعداز اینکه فرآیند قطعنامه پیش آمد میخواستیم اقتصاد کشور را بعد از شرایط جنگ بازسازی کنیم، و به این ترتیب اولین سنگ بنای برنامه توسعه از این زمان گذاشته شد و نقش آقای هاشمی از اینجا شروع میشود لذا از اینجا به بعد ما باید بدانیم حرکت آقای هاشمی چگونه است.
فارس: اقتضائات سال 68 به لحاظ زمانی چگونه است؟
زرشناس: این زمان تقریباً اواسط دهه 1980 میلادی است، دورانی است که یک دهه از ظهور و تسلط نئولیبرالها بر کشورهای متروپل سرمایهداری جهانی گذشته است، یعنی اواسط دهه 1980 را که نگاه میکنید میبینید درست یک دهه است که ایدئولوژی سوسیالدموکراسی لیبرال در کشورهای متروپل در نظام جهانی و تمام کشورهای غرب مدرن عقبرفته است و نئولیبرالها آمدهاند.
شما میبینید وقتی آقای هاشمی رئیسجمهور میشود یک تیم اقتصادی بروکرات را بر سرکار میآورد که این تیم عمدتاً تیمی است که در سالهای دهه 60 در دولت آقای موسوی هم بودند، وقتی عملکرد این تیم را نگاه میکنید میبینید اینها بههیچوجه به دنبال این نمیروند که اقتصاد ظالمانه نامتوازن بیمار وابسته شبه مدرن در ایران را بهصورت بنیادین دگرگون و یک الگوی مثلاً اسلامی ـ بومی، ایرانی و یک الگوی عدالتطلبانه را جایگزین کنند و ساخت اقتصادی را تغییر بدهند و نسخهای برای تغییر آن داشته باشند.
*تیم اقتصادی هاشمی نسخههای نئولیبرالی را بازسازی کردند
فارس: مهمترین برنامهای که تیم اقتصادی آقای هاشمی در آن مقطع دنبال میکرد، چیست؟
زرشناس: اینها دقیقاً کاری که میکنند این است که نسخههای رایج نئولیبرال را میآورند و این ساخت اقتصادی را که براثر انقلاب ضربه خورده اما از بین نرفته و علیرغم وجود برخی اختلالات همچنان سرپاست را کاملاً بر مبنای نسخههای نئولیبرالی بازسازی کنند.
به نظرم این سنگ بنای بسیاری از مشکلاتی است که بعدها گریبان گیرمان می شود؛ ما باید توجه کنیم وقتی در یک کشوری انقلاب رخ میدهد، فقط نمیخواهد ساخت سیاسی را درهم بشکند، اگر قرار بر این بود فقط تجسم اراده سیاسی حکومت را درهم شکسته و ساخت اقتصادی و فرهنگی پیشین آن را حفظ کنیم، آن ساختار اقتصادی و فرهنگی بازتولید شده و ساخت سیاسی را هم تصرف میکنند.
در سال 68 به بعد انقلاب باید وارد ساخت اقتصادی میشد و به سرعت یک نسخه اسلامی ـ ایرانی و بومی برای اقتصاد تنظیم می کرد؛ کار شاقی هم نبود، و با نگاهی به تجربیات انقلابهای پیروز در کشورهای پیرامونی متوجه می شویم بسیاری از آنها توانستند تا درجاتی و بعضا تا درجات بالا این نسخهها را اجرایی و عملیاتی کنند لذا کار فوقالعادهای نبود.
* دگرگون کردن ساخت اقتصاد شبه مدرن ایران کار شاقی نبود
کافی بود اندکی به ظرفیتهای اندیشهای خودمان حتی در حد مباحثی که شهید مطهری در کتاب «نظری به مبانی نهضت اسلامی» و شهید صدر مطرح کرده توجه می کردیم است سپس به بررسی احکام فقهی و محوریت عدالت فقه شیعه در حوزههای اقتصادی پرداخته و همه این موارد را با تجربه انقلابهای پیروز در کنار هم قرار داده و منظومهای را طراحی میکردیم تا بر این اساس اقتصاد شبه مدرن ایران از بیخ و بُن دگرگون شده و ریلگذاریهای آن را تغییر میکرد اما در دوره آقای هاشمی این اتفاق بهعکس رخ داد.
*بازسازی اقتصاد کار اشتباهی نبود اما نسخه غلطی انتخاب شد
فارس: اما برخی از کارشناسان معتقدند اگر سیاستهای اقتصادی که آقای هاشمی و دولت سازندگی در فکر داشت، اجرایی نمیشد امروز وضعیت کشورمان به این شکل نبود؟
زرشناس: چه چیزهایی؟
فارس: مثلاً چشماندازی که ایشان در بحث بازسازی داشت،یا همین مترو...
زرشناس: من نمیگویم مدل اقتصادی اسلامی ـ ایرانی اگر میخواست اجرا شود، این مدل مترو نمیساخت یا ماشین مردم را تغییر نمیداد، یا خیابان نمیساخت، من از اینها صحبت نمیکنم؛ من از مناسبات اقتصادی صحبت میکنم، اینها دو چیز متفاوتاند، شما ممکن است در مناسبات اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی ماشین بسازید،این ربطی ندارد یعنی مناسبات اقتصادی را اگر بخواهید عادلانه کنید به این معنا نیست که خیابان، خانه، مترو و راهآهن نمیسازید یا هواپیما تولید و وارد نمیکنید، این حرفها نیست! بحث مد نظر من مناسبات است، من نمیگویم بازسازی اقتصاد کار بدی بود حرف من این است که نسخه غلطی برای این کار انتخاب شد.
*نسخه نئولیبرال برای اقتصاد ایران جواب نمیدهد
من میگویم نسخهای که انتخاب شد نسخه نئولیبرال بود و اتفاقاً این نسخه برای اقتصاد ایران جواب نمیدهد؛ در عملکرد این دولت هم این مساله رخ داده است زیرا نسخه نئولیبرال برای هیچ اقتصاد، حتی اقتصاد کشورهای متروپل هم جواب نمیدهد، شما به تجربه نسخههای نئولیبرال در اقتصاد متروپل مراجعه کنید، به نظرتان علت شورشهای شبهای پاریس در سالهای 2008، 2009 چیست؟ شورشهای مکرر حومه پاریس، به چه دلایلی رخ داد؟ شبهای مونیخ 2008 و 2009 که مردم چندین شب میآمدند و بنزها و ماشینهای گرانقیمت را به آتش میکشیدند، علتش چیست؟ ببینید شورش لندن در سال 2011 که یک هفته لندن را دربرگرفت و 16 هزار پلیس برای حفظ امنیت وارد شده و اعلام کردند در صورت نیاز ارتش را وارد لندن میکنیم ـ این مسائل مربوط به تابستان 6 سال پیش است ـ اینها ریشه در کجا دارد؟ اینها کشورهای متروپل هستند! ببینید سیاستهای نئولیبرالی با اسپانیا در دهه اخیر چه کرده است!