به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما،
پرونده ویژه «دادستان انقلاب»: یک سال پس از فرار مسعود رجوی سرکرده منافقین از ایران، یعنی در سال 61، در پی تمرکز کمیتههای انقلاب بر روی عناصر این گروهک در داخل، تعدادی از خانههای تیمی و لانههای مخفی این افراد لو رفته و برخی از آنها نیز دستگیر میشوند.
در جریان همین تقابل بود که هولناکترین جنایات رقم خورد و افراد بیگناهی به فجیعترین وضع ممکن شکنجه و سپس کشته شدند که شاید معروفترین آنها، ماجرای شهادت 3 پاسدار کمیته انقلاب (شهیدان طالب طاهری، شاهرخ طهماسبی و محسن میرجلیلی) و یک کفاش (شهید عباس عفتروش) در مرداد 1361 بود.
در این عملیاتها که به «عملیات مهندسی» معروف شد، شکنجهگران آزاد بودند به هر روش ممکن -هر روشی- از افراد اطلاعات بگیرند و قربانیان نیز هیچ سرانجامی جز مرگ در انتظارشان نبود؛ آن هم مرگی دردناک، چه اطلاعات بدهند و چه ندهند. چه اطلاعاتی داشته باشند و چه نداشته باشند.
میتوانید شرح کامل این جنایت را از اینجا بخوانید.
بعدها اعترافات تلویزیونی برخی از عوامل این جنایت پخش شد که شوکی به جامعه وارد کرد.
فردای پخش این اعترافات تلویزیونی (در سالگرد جنایت)، سید اسدالله لاجوردی دادستان وقت انقلاب تهران با حضور در نمازجمعه، در سخنانی به تشریح وضعیت زندانیان -خصوصا منافقین- در زندان اوین پرداخت که به نوعی پاسخ به شبهات مطرح شده از سوی سازمان منافقین بود.
تاریخ این سخنرانی، 26 مردادماه 1363 است.
بیشتر بخوانید:
- چوبفروشی که «مرد پولادین» انقلاب شد
- استعفا نمیدهم؛ برکنارم کنید
- برخورد شهید لاجوردی با منافقین مثل فرزندانش بود
- حضور توّابین فرقان در پروژههای موشکی
- لاجوردی برای این «حکم» مرگ خود را از خدا خواست
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اعُوْذُ بِاْللهِ مِنَ اْلشَّیْطانِ اْلرَّجیم
«فَمَا لَکُمْ فِی الْمُنَافِقِینَ فِئَتَیْنِ وَاللهُ أَرْکَسَهُم بِمَا کَسَبُواْ أَتُرِیدُونَ أَن تَهْدُواْ مَنْ أَضَلَّ اللهُ وَمَن یُضْلِلِ اللهُ فَلَن تَجِدَ لَهُ سَبِیلاً»
«اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لاتَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِن تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِینَ مَرَّةً فَلَن یَغْفِرَ اللهُ لَهُم...»
انقلاب شکوهمند اسلامی ما که تداوم حرکت بحق انبیا و اوصیاست، همانگونه که حرکت انبیا دشمنان فراوان داشت، انقلاب اسلامی ما هم میبایست دشمنان فراوانی داشته باشد. این دشمنان اعم از دشمنان خارجی و داخلی است.
شما در صحنه بینالمللی به خوبی شاهد و ناظر هستید که اربابان زر و زور و استکبار جهانی چگونه در برابر حرکت بحق و مظلوم الهی ما موضع گرفتند. هر کدام جنایتکارترند، دشمنیشان با انقلاب اسلامی ما بیشتر است.
دو جهانخوار شرق و غرب، امپریالیسم آمریکا و سوسیال امپریالیسم شوروی در برابر حرکت اسلامی ما سخت در تلاشند تا بتوانند این حرکت الهی را از بین ببرند یا به [...] بکشانند.
برای این منظور به عناوین مختلف عمل میکنند. گاهی سگ زنجیری آمریکا و شوروی یا طفل نامشروع هر دو به نام صدام را به جان جمهوری انقلاب اسلامی میاندازند و گاهی ایادی داخلیشان را، تا در برابر این نظام الهی صفآرایی کند.
اما بحمدالله از آنجا که این حرکت بر پایههای اصیل اجتماعی یعنی خواستهای اساسی مردم استوار است، هرچه آنها بیشتر تلاش میکنند، کمتر نتیجه میگیرند و هرچه تلاش در تضعیف این جمهوری عزیز میکنند، نتایجی که به دست آنها میرسد، درست عکس آن چیزی است که انتظارش را داشتند و به خاطر آن حرکت کردند.
شما میبینید صدام به خیال خام خودش تصور میکرد در ظرف کمتر از یک ماه ایران را تصرف میکند یا بخشی از ایران را به زیر سلطه خودش در میآورد، اما با همه فشارهای بینالمللی و با همه کارشکنیهایی که در سطح جهان علیه جمهوری اسلامی ایران میشود، شما میبینید که ما روزبهروز قویتر و ظفرمندتر خواهیم بود.
همچنین در بخش داخلی، از همان فردای پیروزی انقلاب، گروهکهای مرتد و محارب و ضدخدا و ضدبشر به جان جمهوری اسلامی میافتند.
شما درست از روز 23 بهمن یا همان روز 22 بهمن در کردستان شاهدید که این گروهکهای ضدخدا چگونه با مردم مسلمان در ستیز افتادند؛ همانها که عمری به حمایت از شاه یا به حمایت از اربابان شاه برخاسته بودند، بلافاصله در کردستان مظلوم شروع به توطئه میکنند و تصمیم دارند نگذارند جمهوری اسلامی پا بگیرد و این حرکتهای ضدخدایی و ضدبشری تا به امروز همچنان ادامه پیدا میکند، اما شما میدانید که با ید پرتوان امت حزبالله یکی پس از دیگری به گورستان فرستاده میشوند.
بنا بر مسئولیتی که بر عهدهام هست، برادران خواستند که من بخشی از عملکرد دادستانی را در طول این چند سال خدمت شما عرض کنم که من اگر بخواهم گزارشی به مردم قهرمان و عزیزمان بدهم، شاید ساعتهای متمادی نیاز داشته باشد و اگر من بخواهم فقط تیتروار حرکت برادران عزیزی که در دادستانی انقلاب اسلامی گمنامترین، پرکارترین و مظلومترین افراد این مملکت را تشکیل دادند، برای شما در یک جزوه بنویسم، چهبسا احتیاج به یک کتاب 500صفحهای بشود.
من فقط بخواهم تیتر مطالبی را که این برادران آنجا از خودشان ابراز داشتند و آنچنان ضربه بر دشمن زدند که عقول همه افرادی که بر مبنای مادیات میاندیشند، همه را متحیر خواهد کرد.
شما دیشب ناظر مصاحبه یک یا دو نفر از خبیثترین افراد این جامعه، دو شکنجهگر روسفیدکن ساواک و آمریکا و شوروی و روسفیدکن مغول و روسفیدکن هیتلر را دیدید. شما خود ناظر بودید که این جنایتکاران چگونه بر امت حزبالله ستم میکنند.
ما در طول تاریخ بشریت نظیر اینچنین جنایاتی را نداریم. من در جمع برادران کمیته عرض کردم؛
ما دهها سال با ساواک برخورد داشتیم -یعنی حدود 15 سال- به جان همهتان سوگند ساواک یک سر سوزن از این اعمالی که اینها با این کیفیت انجام میدهند را مرتکب نشده بود. این گوشهای از جنایات این سازمان [منافقین] از خدا بیخبر بود که شما دیشب دیدید.
من اگر جریاناتی که در خانههای تیمی اینها میگذرد و حرکاتی که اینها علیه مردم حزبالله هنگامی که اینها را به دست میآوردند، کردند برای شما بگویم مو بر بدتان راست خواهد شد.
این برخورد این جنایتپیشگان با برادران حزباللهی ما [است] که من یک گوشهای از قساوت قلب اینها را برای شما بگویم.
یکی از برادران عزیز حزباللهیمان در مجلس ختم همین سه برادر پاسدار شهید نقل میکرد که «خواهرزن من از خارج زنگ میزند و به خانم من فحاشی میکند، چون خانم من یک حزباللهی است. بعد خانم من به او گفت که آخر شماها خجالت نمیکشید؟ این سه برادر پاسدار و آن برادر کفاشی را که شما شکنجه کردید، این جنایاتی که شما کردید در طول تاریخ بشریت سابقه دارد؟ چرا اینقدر بیشرم و بیحیایید؟ گفته بود این که چیزی نیست! ما خواستیم گوشهای از برخوردهایمان را به شما نشان بدهیم تا متوجه بشوید که ما میتوانیم بکنیم!»
ببینید یک زن و این مقدار قساوت قلب! همین جریان را بهرام [مهران اصدقی] دیروز توی مصاحبهاش برایتان گفت.
تقی [مسعود قربانی] میگوید اگر ما موفق نشدیم اطلاعات بگیریم، به منظور اصلیمان که انتقام باشد رسیدیم یا میگوید ما اینها را در خیابان رها بکنیم و رویشان کوکتلمولوتف بیندازیم تا پاسداران بفهمند ما با دشمنانمان چه میکنیم. دشمن جمهوری اسلامی یک چنین افراد پلیدی هستند؛ آن از رقت قلب آن زن، این هم از اعمال جنایتبارانه این اعضایشان!
آن وقت در مقابل این شکنجهها، در مقابل این برخوردها، همان تروریستهایی که شما گاهاً از تلویزیون مصاحبههایشان را نظاره میکنید، الان توی زندان اوین یا مشغول والیبالاند، یا مشغول فوتبالاند، یا مشغول پینگپونگاند، یا توی استخر دارند شنا میکنند.
من اگر مسائل رفاهی که برای زندانیان فراهم کردیم برای شما بگویم، به قطع و یقین میدانم هیچ کدام از شما در طول زندگیتان از یکدهم آن هم برخوردار نبودید؛ تازه آنهایی که در سطح بالایی [از رفاه] زندگی میکنند.
من یک گوشهای از مسائل رفاهی اینها را برای شما بگویم:
ما در زندان اوین از زمان ساواک دو تا استخر متروکه داشتیم. اینها را بازسازی کردیم و 4 استخر شنا برای اینها احداث کردیم که این آقایان خستگی ترورها و جنایاتشان توی زندان در برود.
از این 6 استخر، 5 تایش برای شنا استفاده میشود و یکیاش تزئینی است. روزهای جمعه که فرصتی داشته باشیم، مثلاً منظور امروز پیش نیاید و کار خاصی پیش نیاید، اینها را به پیکنیک میبریم.
دو هفته قبل اینها را به دریاچه تار برده بودیم. سد لتیان میروند، در کاخها میبریم، توی باغهای مصفا در خارج از زندان، استادیوم صدهزارنفره، استخر و پینگپونگ و فوتبال و والیبال توی مجموعه ورزشی یا توی محوطه باغ اوین که بعضی از برادران میدانند یک محوطه جنگلی عظیم است و جای بسیار مصفا و باصفایی است.
ما میخواستیم دخترخانمها را بیرون ببریم، چون دیدیم اینها دخترند و باید پاسدار مرد باشد و ما این امکان را نداریم که اینها را کاملاً مراقبت بکنیم، روزهای جمعه اینها توی این جنگل اوین میآیند و لابلای این درختها استراحت میکنند.
مسائل آموزشی که ما برای اینها ترتیب دادیم، در هر اتاقی که مثلاً 20 نفر زندگی میکنند یک تلویزیون اختصاصی وجود دارد، یک بلندگوی رادیو هست، ضبط صوت دارند، نوار دارند، برنامههای آموزشی از طریق ویدئو هست.
زندان اوین یک شبکه آموزشی اختصاصی دارد که از ساعت 9 صبح تا 12 برای اینها برنامه مستقیم پخش میکند که مردم تهران، تلویزیونهایی که یو.اچ.اف. دارد اگر روی کانال 8 تنظیم بکنند آن برنامه را خواهند دید. هر روز از ساعت 9 تا 12 این کانال اختصاصی برای آنها برنامه آموزشی پخش میکند.
چون در هر اتاق یک تلویزیون وجود دارد، علاوه بر این، اینها از شبکه سراسری تلویزیون هم کمال استفاده را میتوانند بکنند.
برای اینها معلم اختصاصی داریم که داخل زندان میرود و با آنها برخورد حضوری دارد.
ما از مسئولین مملکت خواهش میکنیم به مناسبتهای مختلف به زندان میآیند و برای اینها سخنرانی میکنند که شاید شما کمتر این توفیق را داشته باشید.
هر شب جمعه توی حسینیه زندان اوین برای آنها دعای کمیل برقرار میشود. در تمام اعیاد مذهبی اینها جشن و سرور دارند، سرودخوانی دارند و ما زمینه برنامههای آموزشیمان این است که اینها را به نماز جمعه بیاوریم.
شما اکثراً دیدید و نظاره کردید که هر زمان که باز فرصت هست، جمعههایی که من میتوانم فرصت داشته باشم، [اینها] یا به نمازجمعه برده میشوند یا به پیکنیک و تفریح.
حضور در نمازجمعه در کنار زندانیان
روزهای عید قربان و عید فطر الزاماً به نماز عید میآیند. حرم حضرت معصومه(س) مشرف میشوند، به [حرم] حضرت عبدالعظیم(ع) میروند، به مزار شهدا و بهشت زهرا(س) میروند. هر کدام پدرشان فوت میکند به قبر پدرش برای فاتحهخوانی میرود، مادرش مریض میشود به خانه برای عیادتش میرود.
در کنار زندانیان هنگام حضور در بهشت زهرا
انواع و اقسام رفاهها و آسایشها برای چه کسانی؟ برای همین کسانی که شما از تلویزیون مشاهده میکنید.
شما یکسری مصاحبه را انشاءالله در آتیه مشاهده خواهید کرد که اینها هر کدامشان 9، 10، بعضیها 48 ترور دارند. شما در آتیه خواهید دید، اینها مصاحبههایشان را کردهاند.
اینها یکسری مسائلی توی خانههای تیمی دارند که ما گفتیم گوشهایاش را برای شماها از زبان خودشان بگویند. شما اینها را خواهید دید. بعد آنها همان روز که مصاحبه میکردند، مأمورش آمد به من گفت که الان استخر خالی است، اینها میتوانند بروند توی استخر شنا کنند؟
بلافاصله از توی مصاحبه بلند میشوند میروند توی استخر. بعد از گفتن آن جنایات 48 تا ترور، بلند میشود میرود توی استخر شروع به آبتنی میکند! برخورد ما با اینها اینچنین و برخورد آنها با ما اینچنین!
بعد در مسائل کار، چند نفرشان بعضی از میهمانان خارجی ما آمده بودند با اینها مصاحبه میکردند. میگفت تو چگونه اینجا کار میکنی؟ میگفت کاری را که من بیرون ظرف 5 سال امکان نداشت یاد بگیرم، اینجا ظرف 6 ماه یاد گرفتم.
ما دستگاههای تراشی را که از لای زرورق باز کردیم، در اختیار بیتجربهترین زندانی داریم میگذاریم، چون آموزش است.
آموزش (...) یکی از برنامههایمان برای زندان است. بیتجربهترین آدمها پای نادرترین دستگاههایی که از لای زرورق باز شده و انواع و اقسام امکانات در اختیارش گذاشتهاند که برای شما مردم حزبالله بیرون قطعاً یک (...) امکانپذیر نیست.
آنوقت در همین مسائل کار، ما 40 رشته کار در کارگاههای زندانهایمان برای اینها ایجاد کردیم. آدمی بدون تجربه، بدون کوچکترین اطلاع نسبت به مسائل فنی، در طول 6 ماه تا یک سال یک آدم صددرصد فنی -اگر انشاءالله درست هم بشود- تحویل جامعه میدهیم. برخوردی است که ما تاکنون با زندانیانمان توی زندانها داشتیم.
آنوقت متقابلاً [اینها با ما چطور برخورد میکنند.]
دیروز توی همین مجلات و نشریات سازمان منافقین که این خبرنگاران خارجی آمده بودند، یک فیلمی از شنای اینها برداشته بودند در دنیای غرب بردند و پخش کردند، آن رهبر ملعون خبیثشان توی یک مصاحبه یا توی یک مقالهای توی نشریهشان اینچنین نوشته بود که این استخری که اینها دم از آن میزنند، همان استخری است که هزاران مجاهد را در آنجا شهید میکردند و خونهای دلمهشده توی این استخر پر است!
ببینید وقتی دروغ هم میگویند چگونه دروغ میگویند! یک استخری که یکمیلیون لیتر آب میگیرد، نوشته جایش یکمیلیون لیتر خون دلمهشده هست!
این فکر نمیکند که اگر یکمیلیون لیتر خون دلمهشده باشد، تمام دنیا را بوی تعفن برمیدارد و من نمیدانم اینها چقدر از خدا بیخبرند!
خب اینها را ما برای زندانیان خواهیم گفت و آنها هم به ریش اینها میخندند. همان موقع که توی استخر است، برایش میخوانیم و میگوییم ببین داری توی استخری که دلمه خون است شنا میکنی؛ این هم گفته رهبرت، مسعود رجوی!
بعد حمایتهای بینالمللی از اینها و کارشکنیهای بینالمللی علیه ما، من اینجا چندتا نمونه [بگویم.] همین صبح که میخواستم بیایم، این نشریه مجاهد روی میزم بود، این چندتا را علامت زدم از رویش برای شما بخوانم. دقت کنید چه کسانی حامیان اینها هستند. این را توی نشریه مجاهد نوشتهاند:
«روز چهارشنبه گذشته، 30 خرداد آقای لرد مکنر [Lord McNair] نماینده دائمی مجلس اعیان انگلستان با برادر مجاهد مسعود رجوی دیدار و گفتوگو کرد.
لرد مکنر یکی از سخنگویان حزب لیبرال انگلستان در مجلس اعیان و یکی از نمایندگان انگلستان در شورای اروپا و معاون گروه لیبرال در مجمع پارلمانی این شورا میباشد.
وی و 26 تن دیگر از نمایندگان شورای اروپا به هنگام تشکیل اجلاس این شورا در استراسبورگ فرانسه بیانیهای در تأیید شورای ملی مقاومت صادر نمودند که در مجاهد شماره 203 منعکس گردیده است. [حامیانشان را میبینید که کیها شورای ملی مقاومت را تأیید میکنند؟]
همچنین در تاریخ 29/2 به همراه لرد ترووف، رئیس حزب لیبرال انگلستان، لرد بیمونت، رئیس سابق این حزب و آلستر گراهام دبیرکل اتحادیه کارکنان بخش دولتی و عمومی طی اطلاعیهای سرکوب خونین 30 خرداد را محکوم کردند و از مجاهدین حمایت کردند و گفتند برخورد 30 خرداد از طرف جمهوری اسلامی نقض مستمر حقوق بشر است. [اگر ما جلوی آن همه کشتار را گرفتیم نقض حقوق بشر کردیم. از نظر این آقای انگلیسی حقوق بشر آن زمان نقض نمیشد که سازمان منافقین بقیه حزباللهی را هم قتلعام میکرد!]
در پایان این ملاقات لرد مکنر پیشنهاد کرد که از طریق تشکیل گروههای پارلمانی در مجلس انگلستان از مقاومت ایران حمایتهای فعالتری به عمل آید. [تصمیم گرفتند از شورای ملی مقاومت حمایتهای بیشتری بکنند]
مسئول شورای ملی مقاومت هم ضمن استقبال از این پیشنهاد از تلاشهای وی در این زمینه تشکر کرد. [آنها تصمیم گرفتند انگلستان از شورای ملی مقاومت حمایت بکند، آقای مسعود رجوی هم از این پیشنهاد استقبال و تشکر کرد.]»
سخنرانی سناتور آمریکایی ویلیام پراکسمایر در مجلس سنا:
«روز دوشنبه گذشته 25 خرداد سناتور ویلیام پراکسمایر از حزب دموکرات آمریکا به مناسبت سالگرد 30 خرداد سخنانی در مجلس سنای آمریکا ایراد کرد که ذیلاً از نظرتان میگذرد... به همین خاطر 20 ژوئن به عنوان روز شهدا و زندانیان سیاسی ایران اعلام شد. [جریان روز 30 خرداد را نقل میکند]
در مقابل نقضهای غمانگیز حقوق بشر به وسیله رژیم خمینی مقاومت ایرانی تحت رهبری سازمان مجاهدین خلق ایران رشد پیدا کرده.
سازمان مجاهدین با قرار گرفتن در محور مقاومت سراسری، شورای ملی مقاومت را تأسیس کرد و تمام نیروهای ملیگرا، مردمی و مترقی ایران را برای پیوستن به آن شورا دعوت کرد.
مبارزه مردم ایران [منظورش همین مبارزهای است که منافقین الان کردند] مبارزه برای تأمین حقوق بشر و استقلال است. [شما مبارزهشان را دیدید دیگر. دیشب از تلویزیون یک گوشهای از این مبارزه را دیدید. این برای تأمین حقوق بشر است! حقوق بشر از نظر آمریکا بیش از این نخواهد بود.]
آقای رئیس! همانطور که میدانید مرز میان نقض حقوق بشر در ابعاد وسیع و کشتار، یک مرز بسیار باریکی است. این بسیار مهم است که ایالات متحده دستان خود را در اعتراض برعلیه اینگونه رفتارهای غیرانسانی نسبت به بشر قویتر کند. [برای این که سازمان را برعلیه ما تحریک کند، صریحاً میگوید ما باید دستانمان قویتر برای حمایت از سازمان منافقین بشود. کی میگوید؟ سناتور آمریکایی ویلیام پراکسمایر.]»
این از شماره 209 [نشریه مجاهد]. باز هم از شماره 209 قسمتهایی از پیام آقای پرن میچل، نماینده کنگره آمریکا از ایالت مریلند. دقت کنید یک نماینده کنگره آمریکا به رجوی چه میگوید:
«آقای رجوی عزیز، شما داخل کشور برای برپایی یک جامعه عادلانه، دموکراتیک و چندحزبی در ایران میجنگید و در سراسر جهان اهداف و آرمانهایتان حمایتها را به خود جلب میکند.»
دیدار با خانواده زندانیان در حیاط زندان اوین
دیگر صراحت از این بیشتر؟ آمریکا تصمیم قطعی به حمایت از این سازمان گرفته. چیزهایی است که خودشان نوشتهاند! ما اینها را از نشریه مجاهد برای شما نقل میکنیم تا قویترین سند باشد و درک بکنید دشمنان شما کیانند و این بچههایی که گول اینها را با شعارهای فریبنده ضدامپریالیستی میخورند، [ببینند اینها] چگونه در دامن خود امپریالیسماند.
باز نوشته قسمتهایی از پیام آقای جان جوزف موکلی، نماینده کنگره آمریکا از ایالت ماساچوست. باز نوشته قسمتی از پیام آقای جیمز شانون، نماینده کنگره آمریکا باز از همان ایالت. ایشان هم نوشته:
«آقای رجوی عزیز، من گرمترین درودها و حمایتها را برایتان میفرستم. من خیلی خوشوقتم که برای گرامیداشت این سالگرد مهم [یعنی 30 خرداد] برای اپوزیسیون ایران به دوستان زیاد شما بپیوندم [ایشان هم ابراز علاقه کرده بیاید عضو سازمان بشود، هوادار سازمان بشود!] و شما را در استمرار مبارزه تا زمانی که صلح و دموکراسی در ایران به وجود بیاید تشویق کنم.
ارادتمند شما، جیمز ام. شانون»
اینها شاید حدود 20 صفحه در این نشریه شماره 209 از غربیها که خونآشامترین نظامها را دارند، به حمایت خودشان نقل آوردند.
پیام آقای اریک هفر رئیس حزب کارگر انگلستان؛ ایشان اینجوری [پیام] داده:
«مجاهد عزیز رجوی، من سالگرد این روز که اکنون روز شهدا و زندانیان سیاسی نامگذاری شده را گرامی داشته و همچنین کوششهای شما، شورای ملی مقاومت و تکتک همکاران شما را ستایش میکنم. ارادتمند شما [امضا کرده]»
آقای راسل جانستون سخنگوی امور خارجی حزب لیبرال و عضو مجلس عوام انگلستان:
«مجاهد عزیز رجوی، اجازه میخواهم قبل از هر چیز اشاره کنم از این که این امکان را داشتم تا شما را شخصاً در ماه مارس ملاقات کنم بسیار خوشحال هستم. در روز 20 ژوئن مسلماً به یاد شما و همکاران شما خواهم بود. [یعنی در روز 30 خرداد] بر اقدامات مصرانه شما و شورای ملی مقاومت درود فرستاده و دعا میکنم که صلح و آزادی و حقوق بشر برای مردم شما بازگردد.»
اینها خیلی زیاد است. من اگر بخواهم همین چهار صفحهای که از این نشریه 209 برای شما آوردهام بخوانم شاید مدتها وقت بخواهد.
من حالا چندتایش را تیتروار برایتان میگویم: حمایت رادیو دیالاف آلمان از حرکت 30 خرداد، تلویزیون سراسری ایتالیا شبکه 2، تلویزیون سراسری سیبیاس آمریکا صفحه 37 نشریه شماره 209، صدای آمریکا بخش شامگاهی در 31/3 صفحه 34 [شماره 209 نشریه مجاهد]، بیبیسی بخش شامگاهی صفحه 34، کانال 1 تلویزیون فرانسه صفحه 35، رادیو کلن بخش شامگاهی صفحه 35، صدای آمریکا بخش بامدادی صفحه 15، شیکاگو سانتایمز آمریکا صفحه 15، دیلینیوز آمریکا صفحه 15، ایونینگ آمریکا صفحه 15، صدای آمریکا بخش شامگاهی صفحه 15، واشنگتن پست آمریکا صفحه 14، لسآنجلس تایمز آمریکا صفحه 14، دیتاکستسایتونگ آلمان صفحه 13، لیبرویکلی انگلستان صفحه 12، اکسپرس فرانسه صفحه 12، آسوشیتد پرس صفحه 12، آبزرور انگلستان صفحه 11، نیوزویک آمریکا صفحه 11، دیلی تلگراف انگلستان صفحه 11. بعد صدای آمریکا نامههای سناتور ادوارد کندی [برادر کوچکتر جان کندی، رئیس جمهور سابق آمریکا] و 18 تن دیگر از رهبران و اعضای برجسته حزب دموکرات در سنا و مجلس نمایندگان ایالات متحده به رجوی و حمایتشان را از رجوی اعلام میکند.
دقت کنید اینها همان کسانی هستند که داعیه ضدامپریالیستی داشتند و دنیای غرب و در رأسشان آمریکا چگونه از آنها حمایت میکند. همه دنیای کفر و الحاد از آنها حمایت کردند،
فقط بلوک شرق مانده! بلوک شرق خودش رسماً مقامات رسمیشان مثل کشورهای غربی رویشان نشد از آنها حمایت کند؛ اما تمام سگهای زنجیربستهشان یکییکی شروع به حمایت از اینها کردند.
مثلاً فرض کنید توی ایران اگر حزب توده از یک جریانی حمایت بکند، کی حمایت کرده؟ طبیعی است که شوروی. [مجاهدین] توی صفحات روزنامهشان به مقادیر بسیار زیادی اسامی کسانی که وابسته به دنیای شرق هستند را نقل میکنند. شما ببینید حامیان اینها چه کسانی هستند!
من باز در زمینه کارهایی که برای اینها ایجاد کردهایم [یک توضیحی بدهم.] یک قسمتی از زندان اوین را اختصاص به چاپخانه دادیم که کارهای دادستانی و گاهاً کارهایی به نفع مردم انجام میدهیم.
ما سعی کردیم بازجوییهای این دوتا شکنجهگر را، عین بازجوییها را در یک کتابی منتشر کنیم و این کار را کردیم که این دیگر بالاترین سند بشود. یک وقتی اینها میآیند، مینشینند در تلویزیون حرف میزنند، خیلی سند زنده بهدردبخوری است. باز ممکن است بگوید که آقا اینچنین بود، آنجوری بود. شما دیدید دیگر، گاهی میگویند عکسمان بود که درست کرده بودید! خودش نبود! انواع و اقسام این حرفها را میزنند.
حالا [اسناد این کتاب] انگشتنگاریشده است، پای هر صفحه از بازجوییشان انگشتشان را زدهاند، بازجوییهای در طول مدت این دو سال، آن مقداری که مربوط به مسئله شکنجه بوده را جمعآوری کردیم و در یک جزوه منتشر کردیم که الان همین اطراف نماز جمعه برادران ما دارند میفروشند. حالا آنهایی که میفروشند کیها هستند؟
بچههایی که از زندان آزاد شدند.
اینها همان قبل دیده بودید که لباسهای زندان تنشان بود و میفروختند، حالا اینها مشمول عفو شدهاند و آزاد شدهاند و با ما همکاری میکنند. همچنین که قبل که زندانی بودند، پس از آزادیشان هم میفروشند.
خب شما این کتابها را بگیرید و ببینید اینها چه جنایاتی را توی خانههای تیمی [انجام میدادند.] چون توی اوراق بازجوییشان دقیق این جریانات مطرح است، ما آنها را به خاطر حفظ عفت عمومی نگذاشتیم منتشر بشود، از آنها صرفنظر کردیم. اما گوشههایی که به عفت عمومی صدمه وارد نمیکرد را در این جزوه آوردیم. شما اینها را بگیرید ببینید چه عناصر پلیدی هستند! چه جانورهایی را خدا به جان جمهوری اسلامی انداخت! الحمدلله الذی جعل اعدائنا من الحمقا.
اینها کارهایی انجام دادند که شاید آنچه را که در مجلس انگلستان تصویب کردند -آن خلاف روال انسانی را- به گرد اینها نمیرسید که اینها با یکیاش مجوز صادر کردند.
اینجا لازم است من یک گوشهای از حرکت برادران پاسدار و دادستانی را برای شما بگویم.
ما در طول مبارزاتمان با این گروهکها، 15 شهید دادیم که باور کنید این 15 شهید ما هر کدام دهها خانه تیمی را به بهترین وجه عمل کرده بودند، اما به هر صورت مبارزه است و دشمن هم از این دشمنان که شما دیدید. با این بمبهای دستساز به نام فانوس، بیمحابا [حمله میکنند.] اگر دوتایش را اینجا توی این جمعیت رها بکنند، شاید 500 نفر از جمعیت را شهید کنند. یکچنین چیزهایی، اینجوری با ما مبارزه میکردند!
ما 15 شهید و تعدادی (...) دادیم و تعداد بسیار زیادی مجروح که بحمدالله اینها وضعشان خوب شد.
ما از خانههای تیمی حدود 35 کیلو یا 32، 33 کیلو سیانور آوردیم! من آنجا از پزشک بهداریمان پرسیدم که یک میانگین به من بده که هر یک گرم سیانور چند نفر را میکشد. میانگین اثر سیانور برای کشتن آدمها اینجوری بود که میگفت هر یک گرم، میتواند 25 تا 40 نفر را بکشد.
بنابراین این 32 کیلو سیانوری که ما توی قوطیهای دردار از آنها گرفتیم -کپسولها که دیگر قابل شمارش نبود که هر یک کپسولی را که [منافقی] بخورد، به درک واصل میشود. ما اصلاً اینها را به شماره نیاوردهایم، چون هر کی را که میگرفتیم یکی، دوتا، پنجتا از اینها با او بود و آن مقداری را که در خانههای تیمی در اثر انفجار از بین رفت هم به دست ما نیفتاده که حساب بکنیم و آن مقداری که توی مخفیگاههایشان توی جاسازها، مخفی کرده بودند هم به دست ما نیفتاده- آن مقدار 32 کیلویی را که ما از خانههای تیمی آوردیم، به طور متوسط قابلیت داشته 800هزار نفر را بکشد! این فقط آن مقداری بود که بچههای ضربت توی خانههای تیمی رفتند و از آنها بدست آوردند.
حالا آن مقداری که ما از راه تعقیب و مراقبتهایمان به دست آوردیم، آن مقداری که ما از راه نفوذ بدست آوردیم، آن مقداری که از راه کشفیات افشاگرانه خود زندانیها به دست آوردیم، آنها را به حساب نیاوردم که شاید چیزی در حدود 100 کیلو بشود.
این که فقط بچههای ضربت به دست آوردند و من برای شما میگویم قدرت کشتار 800هزار انسان را داشته.
این انساندزدهای ضدانسان برخوردشان اینجوری است!
اسلحههایی که ما از اینها به دست آوردیم: کامیون کامیون اسلحههایی که اینها از نظام دزدیده بودند یا اسلحههایی که رفتند کردستان و از طریق عراق برایشان آمده، اینهایی که ما گرفتیم مقادیر بسیار زیادی که قابل احصا نیست. من یک گوشهایاش را نوشتم اما اگر من بخواهم همه اینها را برای شما بگویم شما احساس میکنید یک زرادخانه است! اینها این اسلحهها را به عناوین مختلف دزدیده بودند و (...) آنچه که اینها از آنجا دزدیده بودند، از اجنبی پاداش گرفتند.
ما توی زندان یکی از شیوههایمان این است که شاید خود شما برادران بدانید. ما میهمانان خارجی، خبرنگاران خارجی و داخلی، اینها را همیشه دعوت میکنیم از زندان بازدید کنند.
ما همه اعتقادمان این است که آنچه را که جمهوری اسلامی عرضه کرده باید به عنوان الگو برای همه بشریت مطرح بشود. من این را برایتان بگویم که از خیلی از زندانهای خارج کشور برای ما نامه آمده که شیوههایتان را برای ما بیان کنید.
خوب است من [اظهارات] یکی دوتا از این کسانی که آمدند توی زندان اوین اظهار نظر کردند را برایتان بخوانم تا بدانید دیگران نسبت به ما چگونه قضاوت میکنند. این یکی از خبرنگاران خارجی است، میگوید:
«اخباری که در مورد نقض حقوق بشر در ایران پخش میشود کذب است و البته بیشتر فعالیت این اخبار به دست سازمان منافقین میباشد. روزنامههای اروپایی نیز بدون تخفیف آنها را چاپ میکنند.
در رابطه با حقوق بشر ظاهراً همه چیز برعلیه ایران مجاز میباشد و آن را با چاپ عکسهای جعلی و انواع شکنجه در ایران به اثبات میرسانند.
حتی سازمان عفو بینالملل که همیشه در اینگونه موارد تحقیق دارد در مورد اتهاماتی که به ایران نسبت میدهند هیچگونه دلیلی نمیتواند ارائه بدهد.
در بازدیدی که از زندان کردیم همه جا مراقبان و زندانیان را در کنار هم میدیدیم. آنها از هم قابل تشخیص نبودند. هر گوشهای از زندان به طرز زیبایی گلکاری و تزئین شده بود.»
من اینجا این را برای شما بگویم؛ با این که اینجا [اوین] یک جنگل است، ما در طول این دو سه سال، 17هزار مترمربع گلکاری چمن و سبزهکاری برای اینها ایجاد کردیم. 17هزار مترمربع زمین را زیر فضای سبز بردیم.
یکی دیگرشان وقتی آمده بود، نوشته بود:
«من وارد گلستانی به نام زندان شدم. در تمامی سالنها تلویزیون هست، بازداشتیها با لاجوردی شوخی و احوالپرسی میکنند و هیچ ترسی نیز از این قصاب تهران نداشتند. [توی مطبوعات غربی نوشته که به من میگویند قصاب تهران!] من تا به حال چنین زندانی را در آلمان ندیده بودم که در آن زندانیان آزادانه و راحت رفت و آمد کنند.
این که دوباره سعی شود که شخصیت ایران از همان جایی که استعمار همیشه آغاز میکند خدشهدار گردد، به نظر ما تقریباً غیرممکن است.»
گفتگو با خبرنگار آلمانی
در پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب، تعدادی میهمان داشتیم که اینها آمدند و از زندان بازدید کردند. یکی از برادران لبنانی در مراسمی که سالهای طولانی در زندان آن سال اسرائیل بود، اینجوری اظهار نظر میکند. اول وضعیت زندان و انواع شکنجهای که آنجا معمول بوده را تشریح میکند. بعد یک مقایسهای با زندانیان زندان اوین میکند:
«اینجا در مقابل آنجا [زندان اسرائیل] یک بهشت است و آنجا هم یک جهنم. زندان، مدرسه است ولی من میگویم زندان اوین دانشگاه است.»
وی خطاب به زندانیان گفت:
«من وقتی نزدیکی و برابری مسئولین زندان را با شما دیدم تعجب کردم. شما باید قدر این درسها را بدانید.»
باز یک تعدادی از برادران پزشکمان از خارج برای بازدید از ایران در آن سمینار بینالمللی پزشکان آمده بودند.
اینها وقتی آمدند، من یک گوشهای از برخوردشان را عرض بکنم. اینها وقتی آمدند، یکیشان وقتی از فرودگاه آمده بود، یک مقدار واکنشهای منفی داشت.
بعد هم وقتی از هتل میخواست بیاید، ممانعت میکرد و میگفت من توی این شکنجهگاه نمیآیم.
این به محض این که آمد توی حسینیه، دیدیم رفته گوشه اتاق نشسته و دارد گریه میکند. پرسیدیم جریان چیست. گفتند حالا خودش بگذارید [بگوید.] بعد که یک خورده جمعیت نشست، او خودش (...) کرد که من وقتی آمدم اینجا شوکه شدم. این چیزهایی که توی ذهن من بود و این برخوردها [که اینجا دیدم،] اصلاً من به کلی از حال طبیعی بیرونم کرد. نشسته بود های های گریه میکرد، از زور خوشحالی یا حالت دیگری که من نمیدانم. حالا یک عده از همین دکترها که عرض میکنم مینویسد:
«در حسینیه زندان که تعدادی از زندانیان در آن جمع بودند، در مراسمشان شرکت کردم. در آن مراسم پاسداران نیز وجود داشتند ولی هیچگونه اسلحهای نداشتند.
در بخشی از مراسم نماز مبدل به سرود شد [اینها وقتی نماز مغرب را میخواندند، بین نماز مغرب و عشا یک سرود اجرا کردند.] زنان یک (...) را میخواندند و سپس مردان این کار را تکرار میکردند. صدای طبلگونهای گویی که پا بر زمین میکوبید، شنیده میشد.
لاجوردی در کنار زندانیان در حسینیه شهید کچویی زندان اوین
سپس مشاهده کردم که با مشتهای خود به طور مداوم و محکم به سینههای خود میکوبند و سایر زندانیان را [آنوقت از قول من نقل میکند، از قول دادستان] کمونیستها را لعنت و منافقین را نفرین میکردند و از گناهان خود توبه و امام را ستایش و سوگند وفاداری به ایشان ابراز میداشتند.
[بعد در آخر میگوید] توبه دستهجمعی که در اوین مشاهده کردیم میتوانست جعلی بوده باشد، نبود. اگر توبه صحت داشته باشد و بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان معتقدند که واقعی است، این مسئله نشانگر قدرت (...) امام خمینی و انقلاب اسلامی است.»
قدرتی که به وسیله بسیاری از غربیها درست درک نشده و به همین خاطر ناچیز شمرده میشود.
باز یکی دیگر از همین پزشکها میگوید:
«در سالن نماز جمعه زندانیان را جمع میکنند تا خطاهایشان را به آنها گوشزد کنند. به تدریج عقاید قدیمی آنها جای خود را به خداشناسی اسلامی میدهد. آنگاه در اخوت اسلامی پذیرفته میشوند.»
یکی دیگر از (...) میگوید:
«از یکی از زندانیان پرسیدم اتهام تو چیست؟ او پاسخ داد من یکی از اعضای منافقین بودم و یک نفر را کشتهام. البته سازمان مرا به این کار واداشت. آنها مبالغی جهت کشتن مردم پرداخت میکردند. ما از هیتلر هم جنایتکارتر بودیم و مرتکب جنایاتی شدهایم که در جهان کمسابقه است.
در ضمن صحبت با عدهای از رهبران دستگیرشده منافقین پرسیدم آیا در زندان افرادی هستند که هنوز در کفر و الحاد خود مصرانه باقی مانده باشند و توبه نکرده باشند؟ تقریباً جواب منفی بود. از این رو نشانههای حیرت و تعجب در چهره روزنامهنگاران ظاهر گردید.
سلولها پاکیزه و با موکتهایی مفروش شده بود که با وجود باریدن برف کسی در داخل آن احساس سردی نمیکرد. در داخل هر اتاق یک دستگاه تلویزیون قرار داشت و هر دو هفته یک بار با خانوادههای خود ملاقات داشتند.»
حالا ما یک دفتری اینجا گذاشتیم، این بازدیدکنندهها میآیند نظراتشان را توی این دفتر مینویسند یا توی نمایشگاه بینالمللی که ما یک غرفهای گرفته بودیم و محصولات زندانیها را گذاشته بودیم، آنجا هم باز شما دیدید که چندتا دفتر گذاشته بودیم [مردم] اظهار نظر میکردند. اظهار نظر یکی از خانوادههای زندانیان آزادشده را بخوانم. توی این دفترهای ما اگر این اظهار نظرها را ببینید، عظمت جمهوری اسلامی را درک خواهید کرد. در زمان ساواک شما یک نفر را ندیدید که اینجوری بتواند تغییر پیدا بکند.
«از دادستانی انقلاب ما خانوادههای زندانی بسیار تشکر میکنیم که به بچههای زندانی اینهمه محبت دارند و مثل یک دانشگاه با آنها رفتار میکنند. امید داریم با این همه زحمات شما، بچههای ما به کارهای زشت خود پی برده و به دین اسلام بازگردند.
خداوند به مسئولین جمهوری اسلامی توفیق عطا کند که زندان را به دانشگاه انسانسازی مبدل کرده است. از دایر شدن نمایشگاه عده زیادی از ما خوشحال هستیم بهخاطر این که فرزندان زندانی ما در زندان نمیپوسند، بلکه برای شکوفایی استعدادهایشان کوشش میشود و این نشاندهنده حقانیت جمهوری اسلامی است.»
این چهارتا اظهارنظر مال چهارتا خانوادههای زندانیهای آزادشده:
«واقعاً در دنیا بیسابقه است با این همه جنایتکار اینطور رفتار کردن. خدا به ما توفیق توبه و جبران این همه گناهان را عطا فرماید.»
«پس از دیدن صحنههای زندانیان و زندگی (...) و رفتار پاسداران و مسئولین با آنها شدیدا گریستم و پس از مشاهده عکسهای شهدای ترورشده متوجه شدم که منافقین فقط با قشر روحانی و پاسدار دشمن نبودند، بلکه آنها با ترور مردم کوچه و بازار هدفشان ایجاد رعب و وحشت و نهایتا از بین بردن جمهوری اسلامی است.»
خب این برخوردهایی است که متقابلاً با این دشمنان از خدا بیخبر در نظام جمهوری اسلامی میشود.
این برخوردها را به این دلیل با آنها داریم که امیدواریم انشاءالله خداوند به ما توفیق این را بدهد که در بازسازی فکر و اندیشه اینها بتوانیم موثر باشیم و تلاش کنیم که ولو یک نفر از آنها، حتی اگر یک نفر هم احیا بشود، حتی یک نفر هم دست از مسیر انحرافیش بردارد، به دلیل «من احیا نفسا فکانما احیا الناس جمیعا» دلشادیم برای روز قیامتمان...
انتهای پیام/