به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، به نقل از پایگاه خبری تحلیلی طنین یاس، آمار مشارکت بالای 60 درصدی مردم در انتخابات اخیر قبل از آن که به طیف خاصی تعلق داشته باشد؛ رأی یکپارچه به نظام جمهوری اسلامی است. مردم به این نیت پای صندوقهای رأی حاضر شدند تا منتخبانی وظیفه شناس و قانون مدار به خانهی ملت بفرستند. بنابراین القاء انتخابات دوقطبی فرافکنی بود و بس. رأی به برخی نمایندگان طیف کارگزاران، اعتدالیون و مدعیان اصلاح طلبی؛ پیروزی این جریان تلقی نمیشود بلکه تن دادن عدهای اصلاحطلب به الزامات و ساز و کارهای قانونی پس از تجربهی ناکامیهای شکنندهی متوالی به حساب میآید.
آنها حتی در برههای هم که مالک الرقاب دولت و مجلس بودند و اکثریت کرسیهای مجلس ششم را در اختیار داشتند و باتصویب طرحها و لوایح مغایر با منافع ملی برای تغییر ساختار نظام و با چالش مواجه نمودن آن خیز برداشته و چارهی کار را در تحصن ساختارشکن دیده بودند، در نهایت در مواجهه با صاحبان انقلاب نتوانستند کاری از پیش ببرند. متحصنین در مجلس که برخی از دولتیها در سطح وزیر، استاندار و... نیز به آنها ملحق شده بودند، استعفا و خروج از حاکمیت را کلید زدند. متأسفانه برخی از آن دولتیهای حامی پر و پا قرص متحصنین اکنون نیز در جایگاه استاندار، وزیر و معاون رئیس جمهور و ... در دولت تدبیر و امید حضور دارند. یکی از این آقایان که اکنون در قامت معاون رئیس جمهور خدمت رسانی میکند! گفته میشود به تحریک استانداران سراسر کشور پرداخته بود تا انتخابات مجلس هفتم برگزار نشود. مجلس ششم به جای حل مشکلات اساسی جامعه و توجه به مسائل معیشتی، مبارزه با فقر، بیکاری و تورم و...، عمده وقت خود را صرف مسائل سیاسی، جناحی تنشزا نموده و در حقیقت فرصتهای طلایی خدمت به مردم را هدر داد. البته این بدین معنا نیست که این مجلس کار مثبتی انجام نداده است. در این مجلس ترفند تحصن استعفای دسته جمعی مطرح شدکه نمونه ای بود از عملکرد جناحی و سیاسی که آن را نزد افکار عمومی نامطلوب جلوه داد.
جریان اصلاحطلبی در فتنهی 88 نیز تا آنجا پیش رفت،که نتانیاهو به صراحت اعلام نمود:«اصلاحطلبان بزرگترین سرمایهی اسرائیل در ایران هستند». این جریان در فتنهی 88 باخلق حماسهی 9 دی از سوی مردم حزبالله دگر بار به محاق رفت. دهها خیانت ریز و درشت از این جماعت در حافظهی تاریخی ملت ایران ضبط است. اصلاحطلبان در کنار متحدین خویش برای حضور در انتخابات هفتم اسفند چارهای جز راهکار قانونی نداشتند و این رویکرد، پیروزی بزرگی را برای جمهوری اسلامی ایران رقم زد.
دولت آقای دکتر روحانی نیز به رغم وعدههای داده شده در تحقق آنها موفقیت چندانی نداشت. مقرر شده بود چرخهای سانتریفیوژها و معیشت مردم توأمان به حرکت در بیایند لکن امروز هزاران سانتریفیوژ از دور خارج و چرخ معیشت مردم نیز ناتوان از حرکت شده است. اقتصاد مقاومتی مدنظر رهبری نیز در حد حرف و روی کاغذ باقی ماند. به جای صادرات قابل توجه وعده داده شده، ارقام نجومی و نگران کنندهی واردات کالاهای عمدتاً غیرضروری و قاچاق رونق گرفت.
براستی باید از دستاندرکاران پرسید این چه رویکردی است که کالاهای غیر ضروری مانند: لوازم آرایشی، دسته بیل، قاشق بستنی، سنگ پا، کلاه گیس، داروی تقلبی، برنج و آدامس تاریخ گذشته وارد کشور شده و احدی جلوگیری نمینماید لکن در صادرات کالا به کشور یا کشورهای مقصد که این امر موجب رشد و شکوفایی صنعتگر و تولید کننده خواهد شد تعلل و سنگاندازی میشود؟
آقای صالحی که با حرارت وصف ناشدنی و با قسم جلاله در دفاع از برجام گام بر میداشت امروز برای برداشته شدن تحریمها نباید کاری بکند؟ متولیان اجرایی کشور پس از بین بردن تأسیسات هستهای کشور و مهم تر ازآن پشت سرگذاشتن انتخابات، خلف وعدهی طرف مقابل را با مردم در میان میگذارند و این در صورتی است که رهبر معظم انقلاب بارها و بارها به غیرقابل اعتماد بودن برخی از شش دولت مذاکره کننده اشاره داشتهاند. منتقدان نیز طی مذاکرات هستهای بارها نسبت به عواقب اعتماد نابجا به طرفهای مذاکره کننده به مسئولین هشدار داده بودند.
دکتر روحانی در نشست خبری اخیر در پاسخ به سوال خبرنگار انگلیسی مبنی بر ملموس نبودن آثار برجام در بازار و بین مردم یادآور میشود که افزایش صدور نفت از جمله آثار مثبت برجام میباشد. این که فروش نفت پس از برجام به1400000 هزار بشکه رسیده، صادر و وارد کنندگان کالا برجام را حس میکنند. وی همچنین متذکر میشود:« برجام یک عین آفتاب است. کافی است چشمتان را باز کنی».
به اذعان خود دولتیها اکنون خیلی از سانتریفیوژها از چرخیدن باز ایستادهاند و زندگی مردم به مریضی میماند با حال زار. فروش بیشتر نفت و به قول رهبر انقلاب خام فروشی نمیتواند برای کشور افتخار آفرین باشد آقای عسگراولادی صادرکننده و عضو اتاق بازرگانی میگوید:« برجام به دلیل جو انتخاباتی حاکم برکشور در 45 روز گذشته اثری بر اقتصاد کشور نگذاشته است.«
در تبلیغات انتخاباتی از برجام به عنوان بزرگترین دستاورد تاریخ انقلاب یاد میشود و با سخنان ناروا این دستاورد خیالی را به رخ منتقدان میکشند و مدعیاند که آثار و برکات خیرهکننده برجام در آیندهی نه چندان دور خود را خواهد نمایاند. برجام چه مشکلی از مشکلات کشور را حل نموده است؟ الا این که زحمات دانشمندان هستهای ما را بر باد داده و فعالیتهای پر ثمر آنها را متوقف نموده است. ما تلاشهای مذاکره کنندگان را نادیده نمیگیریم. لکن تبلیغات فراتر از واقعیتهای پیش روست و این بزرگنمایی نمیتواند پایدار باشد. مسئولین دولتی در قضیهی برجام با مردم شفاف برخورد نکردند براساس پیش گفته ابتدا آن را موفقیت تاریخی قلمداد نموده ولی با گذشت زمان پرده برافتاد و از برخی کارشکنیهای طرف مقابل سخن به میان آمد. واقعیت این است که رأی بخشی از رأیدهندگان به نامزدهای طیفهای مقابل اصولگرایان در گرو وعدههایی چون: خروج از رکود، شکوفایی اقتصاد، حل بیکاری و گرانی، ازدواج و ...بود
مشی مدعیان اصلاح طلبی در انتخابات قبلی از بیاخلاقی، کمتقوایی و بیانضباطی آنها حکایت میکند. گویا انتخابات وقتی درست است که آنها پیروزند، در انتخابات 76 میگفتند برای باخت آمدهایم اما آقای خاتمی رئیس جمهور شد و فردای پیروزی ناطق نوری به رقیب خود موفقیتاش را تبریک گفت. کاری که هرگز از اصلاحطلبان سر نزده است. آنها در هر انتخاباتی که مطلوبشان نباشد آن را زیر سئوال برده و سعی مینمایند فضا را ملتهب نمایند. انتخابات 88 و توهم تقلب در آن، مصداق آشکار عدم تمکین به قانون بود.
شکست خوردگان این دوره با زیر پا گذاشتن خطوط قرمز نظام میخواستند آن را به چالش کشیده و در مسیر براندازی قرادهند. اما امروز که قاطبهی اصولگرایان در حوزهی انتخابیهی تهران از ورود به مجلس باز ماندهاند. در کمال احترام و بدون کمترین اعتراض به آرای مردم تمکین نموده حتی به نهاد مجری انتخابات که همسویی بیشتری در مقایسه با اصول گرایان با اصلاح طلبان دارد اعتماد نمودهاند.
در همین رابطه برخی از نمایندگان شاخص اصولگرایی مجلس نهم اطلاعیه صادر نموده و ضمن قدردانی از مردم به منتخبین ملت در حقیقت به رقبای خود تبریک گفتهاند. کمتر کسی سراغ دارد که آنها به شیوههای نامتعارف و غیراخلاقی متوسل شوند. دکتر حداد عادل که در رأس فهرست اصولگرایی بود، آماج طنز و تمسخر طرفداران رقیب واقع میشود ولی در کمال متانت، وقار و بزرگ منشی که برازندهی چون اوست با آنها برخورد میکند و هرگز از دایرهی ادب خارج نمیشود. او به انبوه ارسال کنندگان لطیفه و طنزهای دریافتی اینگونه پاسخ میدهد:«ظرف چند روز گذشته در فضای مجازی مطالب جالب و قابل توجهی در بارهی خودم خواندم از ذوق و خوشحالی همشهریان طرفدار جریان رقیب خرسند شدم » وی با بیتی از نجیب کاشانی به تشکرش ادامه میدهد:
«دربند آن نیم که به دشنام یا دعاست یادش بخیر هر که مرا یاد میکند»
ابطحی، رئیس دفتر ریاست جمهوری آقای خاتمی و معاون پارلمانی و حقوقی ایشان و از بازداشتیهای فتنهی 88 از حداد عادل به خاطر خویشتنداری در قبال سیل انبوه لطیفه و طنزگویان تشکر میکند. گفتنی است ابطحی موسوی را در جریانات انتخابات 88 دچار توهم تقلب میداند و همراهی خاتمی با او را خائنانه و هاشمی رفسنجانی را متهم به انتقام جویی از احمدینژاد و رهبری میکند. ابطحی در جریان بازداشت فتنهی 88 به 6 سال حبس تعزیری محکوم شده بود. این بخش از اعترافات او قابل تأمل است:«این حرف را از سر اعتقاد میزنم ؛ آقای موسوی از سر نادانی، آقای خاتمی از از سر خیانت و آقای هاشمی رفسنجانی از سر انتقام گیری وارد این ماجرا شدند.«
بینی و بینالله رقبای حداد عادل اگر به جای ایشان بودند چه عکسالعملی در قبال این بی حرمتی از خود بروز میدادند؟ رد صلاحیت برخی چهرههای اصلاح طلب در این دوره از سوی شورای نگهبان مثل دورههای قبل برای آنها قابل تحمل نبود به طوری که این نهاد قانونی را زیر سئوال بردند. متأسفانه در اردوی اصلاح طلبی بیشتر وقتها به جای گردن نهادن به قانون و الزامات آن فرافکنی، مظلوم نمائی چاشنی کار قرار میگیرد. آقای روحانی در آستانهی انتخابات هفتم اسفند اظهار میدارد که در انتخابات به عنوان دولت اعتدال باید بیطرف باشند. ولی برخی استانداران دولت از آغاز اعلام اسامی تأیید نشدگان به هر دلیل از سوی شورای نگهبان، قانون را زیر پا گذاشته و با ایجاد فضای تند انتقادی در رسانهها از حربهی تخریب و فشار برای مجاب کردن این نهاد قانونی استفاده مینمایند. مقتدایی نخستین استانداری است که با به کار بردن واژهی «تقلب»، عملکرد شورای نگهبان را زیر سئوال برده و میگوید کسی حق مهندسی انتخابات را ندارد وی پا را فراتر گذاشته و رد صلاحیتهای شورای نگهبان را غیرموجه و هم ردیف تقلب میداند. پس از مقتدایی، شاهد حملهی استاندار جاسم جادری به شورای نگهبان قانون اساسی هستیم. جادری در واکنش به اعلام اسامی عدم احراز صلاحیت شدهها و یا رد صلاحیت شدهها از سوی شورای نگهبان، نگاه این نهاد قانونی را تنگ نظرانه و مغایر با توسعه و پویایی کشور و ناهمخوان با شعار مشارکت حداکثری میداند. استاندارهاشمی سومین چهرهی دولتی است که تعداد رد صلاحیت شدههای شورای نگهبان را غیر منتظره میخواند.
پرسشی که مطرح میشود این است چرا دولتیها با بازی در زمین فتنهگران دخالت در انتخابات را کلید زدند؟ اگر به درستی پایبند به اجرای مر قانون هستیم نباید به شورای نگهبان فشار بیاوریم.
آقای دکتر روحانی در نشست خبری 94/12/16 میگوید: خوشحالیم که معتدلین انتخاب شدند. اگر مر قانون اجرا میشد یقیناً تعداد انگشت شماری از اصلاح طلبان و اعتدالیون به مجلس راه مییافتند. اصلاح طلبان قبل از انتخابات به واسطهی آنچه رد صلاحیت گستردهی شورای نگهبان میخواندند. مدعی بودند که انتخابات مجلس دهم رقابتی نیست و دست اصلاح طلبان برای معرفی نامزدها در سراسر کشور خالی است آنها از هزاران اصلاح طلبی حرف به میان آوردند که از سوی هیأتهای نظارت و شورای نگهبان رد صلاحیت شده و حتی نمیتوانند در تهران فهرست انتخاباتی ارائه نمایند. با مشخص شدن نتیجهی آرا همه چیز تغییر نمود. آنهایی که تا دیروز بخاطر نداشتن نماینده در تهران گله داشتند ناگهان پس از انتخابات خود را پیروز انتخابات در کل کشور دانستند.
البته در جبههی اصولگرایی هم بعد از رحلت آیتالله مهدوی کنی و عسکراولادی، این طیف، بطور محسوس از خلأ رهبری رنج میبرد. ائتلاف بر روی یک فهرست برای همراهی نمودن مردم کافی نیست. باید کارهای فرهنگی بایستهای انجام میشد
آقای روحانی در آستانهی انتخابات مرتب میگفت :«مجلس خانهی ملت است نه خانهی یک جناح و دولت طرفدار جناح و حزب و کاندیدای خاصی نیست» ولی عبارت بعدی ایشان بااعلام بی طرفی که در نقل قول قبلی فرمودهاند تناقض دارد:«دلمان میخواهد معتدلین به مجلس بروند. این آرزوی ماست».اگرهمین حرف را اصولگریان از جمله آیتالله جنتی میزد و میگفت دوست داریم اصولگرایان به مجلس بروند طرف مقابل چه واکنشی نشان میداد؟!
رئیس جمهور محترم نباید رأی حدود دو میلیونی تهران را به کل کشور تعمیم بدهد و بگوید انتخابات معنا دارری صورت پذیرفته و مردم این سلیقه را پسندیده اند.
نظریه پردازان اصلاحطلبی و آنهایی که دل در گرو غرب دارند در ایام فتنه برای فتح مجلس و مغلوب کردن شورای نگهبان نقشه کشیده و به براندازی نرم از طریق مجلس اعتقاد داشتند. طرح آنها از طریق سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دشمن به کمک مزدوران داخلی آن درحال انجام بود. حتی دست خیانت تا بدانجا از آستین آنها بیرون میزند که از کشورهای غربی خواستند تحریم ها را افزایش داده تا مردم به فکر براندازی بیفتند. یکی از مسئولین امنیتی وقت در این زمینه میگوید: « در بحث اقتصادی برخی از سران فتنه 88 با نامهنگاری با سرویسهای اطلاعاتی بیگانه خواهان افزایش تحریم و فشار اقتصادی به ایران شدند که همان زمان شاهد تصویب تحریمهای شورای امنیت بودیم». با روی کار آمدن آقای روحانی، جریان اصلاحطلبی سعی میکند خود را از اقدامات صورت گرفته در ایام فتنه تبرئه کند اما خیانت آنها در آن ایام و در هر دورهای در قبال منافع ملی گناهی نابخشودنی است.
ملت انقلابی ایران انتظار داشت هیچ مصلحت، فشار و هجمهای شورای نگهبان را از اجرای حق باز ندارد چراکه تداوم راه انقلاب در گرو عملکرد انقلابی این شوراست.
در انتخابات اخیر ﺧﺒﺮ تأیید برخیها از طرف شورای نگهبان ﺑﺮﺍﯼ امت حربالله ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﻧﺒﻮﺩ! ﺍﻣﺎ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﻗﺎﻧﻮﻥ، ﺳﺮِ ﺗﻌﻈﯿﻢ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﻝ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ. طبق نظر مقام معظم رهبری باید کسانی را به مجلس فرستاد که جبههی اصلاح طلبی واعتدالیون از آنها به تندرورها تعبیر میکنند و تندروها همان جریانی هستند که مومناند، مخلص، مدافع حقوق ملت و همیشه آمادهی خدمت به مردم. این که دوست دوست داشته باشیم معتدلها به مجلس بروند به زعم بنده برخلاف نظر مقام معظم رهبری است چون معتدل از نگاه برخی کسی است که تندرو(حزباللهی و انقلابی) نباشند.
اگر هیئتهای اجرایی به وظیفه قانونی خود به خوبی عمل میکردند و افراد فاقد صلاحیت را به صورت فلهای مورد تأیید قرار نمیدادند تمام این بار به دوش شورای محترم نگهبان نمیافتاد. در خوش بینانهترین حالت میشود چنین استنباط نمود هیئتهای اجرائی حساسیت و دقتهای لازم را در این باب بکار نبستهاند. برخی اظهارنظرهای مسئولین در مورد شورای محترم نگهبان به گونهای است که گویی شورا با رد صلاحیت شدهها خصومت شخصی داشته است! در حالی که ملاک شوراهمانطور که به خودفرد اعلام میشود مشخص است برخی از رد صلاحیتشدگان دارای محکومیت بوده یا در فتنه حضور فعال داشتهاند. صلاحیت برخی هم احراز نشده است. وگرنه اعضای شورا که نیمی از آنان فقهای عادل مورد تأیید امام راحل(ره) و رهبری هستند با کسی خصومت شخصی ندارند.
به قلم: مهدی سعادت
انتهای پیام/