۰

مردم به نامزد هنرمندان شبه‌روشنفکر رای نمی‌دهند

هنرمندان شبه روشنفکر از همان اول حسابش را از مردم جدا کردند و به برج عاج نشینی روی آورند. ازدواج سفید و طلاق سفید میان آنها رواج یافت و فرسنگها از عادات ایرانی و اسلامی فاصله گرفتند. مردم هم در چند دوره انتخابات اخیر نشان داده‌اند از آنها پیروی نخواهند کرد.
مردم به نامزد هنرمندان شبه‌روشنفکر رای نمی‌دهند
به گزارش سرویس فرهنگي تفتان ما،از دیرباز مناسبات جوامع گوناگون بدین صورت بوده است که اهالی فرهنگ و هنر در زمره نخبگان هر جامعه به شمار می رفته اند که مسئولیت های خطیری هم به عهده داشته اند. هنرمند همواره با مردم همراه بوده و درپی این همراهی، آنها را به سوی حرکت در مسیر صحیح بر عهده داشته است. اساساً در کنار هنر و خلاقیت و زایشگری قابل احترام هنرمندان، این  کارکرد آنها و اعتماد عمومی به ایشان  است که هنرمندان را نزد مردم محترم و گرامی داشته است.
اغلب هنرمندان در سال57 این وظیفه خود را به نحو احسن انجام دادند و همراه مردم به سوی سرنگونی حکومت طاغوت و استقرار نظام مقدس جمهوری اسلامی حرکت کردند.
سالهای بعد از انقلاب هم از جمله سالهایی بود که اهالی فرهنگ و هنر تا حدی همراه مردم بودند. اما متاسفانه این همراهی آرام آرام رنگ باخت. هنرمندان که تا دهه 60 و اوایل 70 با مردم همراه بودند، یکباره حس کردند جایگاهشان بالاتر از مردم و ورای آنهاست.
 
رابطه هنر و سیاست
از آن پس هنرمندان دو گروه شدند. گروه اولی که معتقد بودند هنرمند اصلا نباید وارد سیاست شود و شان هنرمند ورای سیاست است و گروه دومی که اعتقاد داشتند هنرمند باید وارد سیاست شود.
از  دسته دوم هم  که به سیاسی شدن هنر معتقد بودند دو شاخه منشعب شد. شاخه اولی که همچنان با مردم بودند و کنار آنها زیست میکردند. اخلاق و عاداتشان مثل همانها بود و برایشان مهم نبود که در برج چند طبقه فلان جای شمال شهر باشند.
شاخه دوم که هنرمندان شبه روشنفکر هستند  از همان اول حسابش را از مردم جدا کردند. این گروه هنرمندان ترجیح دادند بجای زیستن با مردم و بودن در کنار آنها، خود را و حسابشان را جدا کنند و به برج عاج نشینی روی آورند. آنها حتی اعتقادات و اخلاق اجتماعی خود را به ساعت غرب کوک کردند.  ازدواج سفید و طلاق سفید که از رفتارهای ناهنجار و کریه اجتماعی است میان آنها رواج یافت و متاسفانه فرسنگها از عادات و خلقیات ایرانی و اسلامی فاصله گرفتند.
به فاصله کمی مردم، نقش این هنرمندان را اگرچه دوست داشتند و با آنها ارتباط برقرار میکردند اما حس میکردند که خود واقعی آنها را نمیشناسند. شبه روشنفکرها به قدری از مردم دور افتادند که مردم دیگر دلشان نمیخواست  از زندگی شخصی آنها و مناسبات نامعقولشان ( با وجود جذاب بودن این مقوله  در همه جای دنیا و کنجکاوی مردم نسبت به آن) چیزی بدانند.
 
فاصله مرگبار
شاید دور افتادن از مردم بود که باعث شد در چند سال اخیر و در چند انتخابات مهم ، هنرمندان شبه روشنفکر  با آب و تاب جلو بیایند و از فلان نامزد مورد علاقه شان حمایت کنند اما انتخاب مردم شخص دیگری بود.
بعد از یکی دوبار بی اعتنایی مردم به هنرمندان  شبه روشنفکر سیاسی ، ْآنها باید به خود می آمدند و دوباره کنار مردم قرار میگرفتند تا مردم هم مجددا با هنر آنها آشتی کنند. اتفاقی که نیفتاد و باعث شد روز به روز فاصله مردم از هنرمندان شبه روشنفکر و برج عاج نشین بیشتر و بیشتر شود.
نکته غافلگیرکننده ای که در چند انتخابات اخیر مهم است و باید برای هنرمندان محل تامل قرار گیرد،  عدم پیروی مردم از هنرمندان شبه روشنفکر است..اما به راستی چرا چنین اتفاقی روی داده  و همراهی، همسویی و حتی نقش پرچمداری هنرمندان و اهالی فرهنگ در این انتخابات از بین رفته است؟
پاسخ ساده است. این هنرمندان از مردم فاصله گرفته اند. آنها دیگر سلیقه عامه مردم را نمی شناسند و به جایی رسیده اند که تحلیل و برآوردشان از عقیده و سلیقه مردم اشتباه و حتی کاملاً معکوس شده است.
انتخابات های اخیر زنگ خطر برای بعضی اهالی فرهنگ و هنر بود که بازنگری اساسی در نحوه ارتباط و تعاملشان با مردم داشته باشند. چرا که در صورت ادامه روند موجود فاصله مردم از هنرمندان و از هنر بیشتر و بیشتر می شود. ایجاد فاصله میان مردم و هنر هم آرام آرام به تضعیف هنر و حتی نابودی آن منجر خواهد شد.
   
شفاف تر شدن فضای فرهنگ
حالادیگر مشخص شده است که هنرمندان شبه روشنفکر از مردم به دور افتاده اند و در کژراهه ای که گمان می برند راه درست است و بر آن اصرار دارند به تاخت می روند. 
گروهی که به طور حتم حمایت و پشتیبانی نظام از آنها می تواند به حرکت هرچه سریعترشان در مسیر اشتباه و فاصله گرفتن آنها از مردم و از مسیر درست و صواب منجر شود.
به نظر می رسد صحیح تر آن باشد که نظام، از این پس رویه حمایت قاطع از این گروه را که خصوصا در چند سال اخیر لحاظ می کرده است تغییر دهد تا انشاءالله به بازگشت ایشان در مسیر حرکت مردم و همسوئی با آنها بینجامد.
از سوی دیگر همچنان هنرمندان زیادی هستند که نظر و رایشان، مثل نظر ورای عامه مردم است و همچنان نقش پرچمداریشان را در حرکت های اجتماعی فراموش نکرده‌اند.
این گروه معمولا چندان شناخته شده نیستند و شاید تنها حدود سی درصد از آنها چهره هایی باشند که مردم آنها را به عنوان چهره های هنری میشناسند.
این مهم البته دو دلیل عمده دارد. دلیل اول قدرت نفوذ و سرمایه گزاری رسانه ای جماعت شبه روشنفکر با حمایت گسترده غرب برای چهره سازی از هنرمندان شبه روشنفکر است و دلیل دیگر سرمایه گذاری مسئولان، روی گروه شبه روشنفکرهایی است که حمایت از آنها  مانع از  اختصاص یافتن انرژی و سرمایه به بقیه هنرمندان میشود.  
حالا دیگر جدا افتادن شبه روشنفکرها از مردم معلوم و مشخص است. . جدا افتادنی که جماعت هنرمندان شبه روشنفکر، آن را به عنوان دلیلی بر جلو بودنشان از مردم و پیشتازی و ممتاز بودنشان از عامه مردم و بدنه اجتماع تلقی می کنند. . تلقی اشتباهی که باعث شده  تا در چند انتخابات اخیر اشتباه بودنشان را حس کنند و فریب خوردنشان را دریابند.
حالا دیگر وقتش رسیده است که بعضی هنرمندان شبه روشنفکر چشمها را بشویند و نگاهی واقع بینانه به اطرافشان بیندازند و ببینند چطور میتوانند فرسنگها فاصله شان با مردم را از میان بردارند.
انتهای پیام/ ا
دوشنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۶
کد مطلب: 438583
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *