۰

چرایی لعن و نفرین و این همه تکرار در زیارت عاشورا!

حالا این ظلم سیاه از کی شروع شده و کی می خواهد تمام شود؟ سوالی که چند روزی ذهنم را برآشفته و هربار که در زیارت عاشورا زیر لب می خوانم «اللهم العن اول ظالم ظلم…» با خودم فکر می کنم این اولین ظالم کیست که بذر ظلم را کاشته و هر روز حاصلش را می بینیم و چه محصول فراوانی!
چرایی لعن و نفرین و این همه تکرار در زیارت عاشورا!
به گزارش سرویس مذهبي تفتان ما،زهرا انصاری/ می گویند هر روز زیارت عاشورا بخوان و هر روز لعنت کن ظالمان حق و حقیقت را و سلام کن بر فرزند حق و حقیقت و بر فرزند و فرزندان و یارانش! اما چرا لعن و نفرین و چرا این همه تکرار؟
خوب که در معنای لعن ریز می شوی، تازه می فهمی چرا باید هر روز لعن بفرستی بر اولین ظلم کننده و ظلمی که هنوز ادامه دارد و جریانی که انگار نمی خواهد دست از سر بشریت بردارد و تا آدم و آدمیان روی زمین هستند،  ظالم و مظلوم خواهد بود!
حالا این ظلم سیاه از کی شروع شده و کی می خواهد تمام شود؟ سوالی که چند روزی ذهنم را برآشفته و هربار که در زیارت عاشورا زیر لب می خوانم «اللهم العن اول ظالم ظلم…» با خودم فکر می کنم این اولین ظالم کیست که بذر ظلم را کاشته و هر روز حاصلش را می بینیم و چه محصول فراوانی!
نمی دانم اولین ظالم را قابیل بدانم که حسادتش گل کرد و هابیل را کشت و یا آن کسی بدانم که آتش زد درب خانه زهرا را تا تنها مدافع مظلومیت را خانه‌نشین کند و یا آن منافقی بدانم که با تیغ زهرآلودش فرق حق و حقیقت را دو تا کرد و یا زنی که زهر تلخ خیانتش جگری را پاره پاره کرد؟
تردید مثل خوره جانم را در خود مچاله کرده است اما اینها همه ظلم بود و ظلم سرزمین نینوا انگار از جنس دیگر بود و با تمام ظلم های تاریخ فرق داشت و هرسال که جلوی چشمان‌مان ترسیم می شود این تابلوی ظالمانه و تکرار می شود این حماسه، داغمان تازه و تازه تر می شود و دلمان می گیرد از این همه ظلم که دامن زد به هرچه ظلم و به بشریت جرئت داد که از این وحشتناک تر هم می توان ظالم بود و حق را حتی اگر در گودال زل بزند به چشمانت نبینی و هیچ چشمی را نبینی که با مظلومیت نگاهت می کند!
حالا تازه می فهمم چرا این ظلم اینقدر سنگین است بر سینه ام و چنگ می زند به جانم و داغ نهاده بر دل‌هامان و راه را باز کرده بر دستان به خون نشسته شمرگونه که در لباس انسان چنگ و دندان نشان می دهد؛ ظلمی که بر درگاه بشریت جلو چشمان حیرت‌زده تاریخ هزاران قربانی داده است و می دهد و این گردونه ظالمانه همچنان می چرخد و می چرخد و آنقدر دلت را به درد می آورد که گاه می خواهی از ته دل فریاد بزنی و مویه کنی که حسین کاش نمی آمد و این مردمان را به حال خودشان می گذاشتی که ناگهان یادت می آید که این خانواده آمده بودند تا فریاد بزنند و سکوت مرگبار را بشکنند و در مقابل ظلم و ظالمان قد علم کنند حالا چه فرق می کند با خانه نشینی باشد یا با صلح؟ با گریه باشد و یا با درب نیم سوخته و قبری مخفی و یا با قیامی خونین؟
اما حسین انگار طاقتش تمام شده و دیگر نمی تواند تاب بیاورد و نه تنها دست بیعت با ظالمان را پس می زند که سراسر شجاعت و شهامت می شود و خانواده و یاران عزیزتر از جانش را با خود بر می دارد و از شهر جدش خداحافظی می کند و به سمت حرم امن الهی حرکت می کند و و با نیمه تمام گذاشتن حجش تاریخ را انگشت به دهان می گذارد که نواده پیامبر می خواهد چه کار کند؟ قربانی هایش را با خود به قربانگاه نینوا می برد و سنت شکنی کند و حجش را نه در مکه که در کربلا تمام کند و ندای مظلومیتش را به گوش همه برساند که «اگر دین ندارید لا اقل آزاده باشید!»
حالا دیگر زیارت عاشورا خواندنم و لعن هایم رنگ و بویی دیگر به خود گرفته و با تمام وجود لعن می کنم تمام کسانی را که بذر ظلم را کاشتند و هرسال که می گذرد درو می کنند آن بذر لعنتی را و با دلی پر خون سلام می دهم بر حسین و فرزند و فرزندانش و یارانش و منتظر می مانم تا جواب سلامم را بدهد؛ او که عین سلام است و در رضوان الهی مهربانانه به رویمان لبخند می زند!
انتهای پیام/ 
يکشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۴۱
کد مطلب: 441664
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *