به گزارش سرویس سياسي
تفتان ما، آیت الله سیدعلی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی ایران طی سخنانی در جریان دیدار با فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سپتامبر 2015، درمورد نفوذ دشمن در کشور هشدار داد. وی اظهار داشت:
"هدفشان این است که به مراکز تصمیم گیری کشور نفوذ کنند. اگر نشد دستکم در داخل مراکز تصمیم ساز نفوذ کنند. چراکه مراکزی وجود دارند که به امر تصمیم سازی کمک می کنند. اینها کارهایی است که دشمن انجام می دهد."
بعضی از رسانه ها انتقاداتی پیرامون موضوع نفوذ مطرح کرده اند. افراد بخصوصی سخنان رهبر را نوعی کنترل و تأثیرگذاری بر انتخابات پیشروی مجلس شورای اسلامی قلمداد کرده اند. با همهی اینها اگر واقعاً یک تلاش هماهنگ از طرف جامعهی اطلاعاتی آمریکا برای نفوذ و اثرگذاری بر نهادها و مراکز داخل جمهوری اسلامی در جریان باشد چه؟ در واقع، یکی از اصلی ترین فلسفه های وجودی سیا این است افرادی را برای تحت تأثیر قراردادن سیاست های یک کشور در جهت منافع ایالات متحده به استخدام خود درآورد. آنچه رهبر کشور میگوید نه بدگمانی و کج خیالی بلکه بیان واقعیتها است. بی احتیاطی است اگر تصور ما این باشد که سیا در جهت مهار ایران و نظارت بر اوضاع داخلی آن تلاش نمیکند.
آیت الله خامنه ای درمورد انواع نفوذ شامل نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی صحبت نمود. به نظر می رسد که دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی ایران از پروژهی نفوذ آمریکائیها در امان نباشند. مواردی از قبل وجود دارد که در جریان سفر هیئت های علمی آمریکا به ایران و همچنین کنفرانس های برگزار شده در ایران افرادی حضور داشته اند که ارتباطات سؤال برانگیزی با سیا داشته اند.
مؤسسهی آموزش بینالملل(IIE):
در ژوئن 2015 مؤسسه آموزش بین الملل، یک هیئت نمایندگی متشکل از مقامات ارشد علمی-آموزشی را در سفر به ایران رهبری نمود. این گروه از سیزده دانشگاه و مرکز پژوهشی ایران بازدید کردند. هدف از این سفر پایه گذاری همکاریه ای علمی بین دو کشور بوده است. سرپرستی هیئت فوق را آلن گودمن رئیس و مدیرعامل IIE بر عهده داشت. مقاله های زیادی در ایران پیرامون این سفر به رشته تحریر درآمد. اما در هیاهوی این سفر تاریخی یک چیز در معرفی دکتر گودمن به نمایندگان علمی ایران از قلم افتاد، و آن اینکه آقای گودمن با سازمان سیا در ارتباط است.
خود گودمن این واقعیت را پنهان نکرد. با نگاهی به بیوگرافی او در وب سایت مؤسسه آموزش بین الملل در می یابیم که گودمن در دولت کارتر به عنوان هماهنگ کننده جلسات توجیهی رئیس سازمان سیا کار می کرده است. در مقاله ای منتشر شده از نیویورگ تایمز در سپتامبر 1996 و با عنوان«به سیا تلفن کنید و انگشتهای خود را به شکل صلیب درآورید»، ضمن بیان نقل قولی از گودمن از او به عنوان مدیر ارشد سابق سیا که بعدها رئیس دانشکده سرویس خارجی دانشگاه جورج تاون شده نام می برد.
علاوه بر این، فهرست مقالات گودمن از اطلاعات کارشناسی او از حوزه درونی و نهان جامعه اطلاعاتی آمریکا حکایت دارد.
در چاپ 1985-1984 مجله فارین پالیسی، گودمن در مقاله ای تحت عنوان«تاریخ و محل لانگلی: بسامان کردن نابسامانی های اطلاعاتی»، "استدلال نمود که چگونه فقدان نظام متمرکز جمع آوری و تحلیل اطلاعات به عنوان اساسی ترین معضل جامعه اطلاعاتی رخ نموده است".
او در مقاله دیگری تحت عنوان«اصلاحات در اطلاعات آمریکا» در فارین پالیسی به سال 1987 به بحث پیرامون کنترل بیش از اندازهی ریگان بر روی سیا و متعاقب آن دادن دستورات غیر قانونی که به نوبه خودش رسوایی ایران-کنترا را به بار آورده بود، پرداخته است.
در ژوئن 1988 و در نشریه دانشکده جنگ ارتش آمریکا به نام پارمیترز، مقالهای با عنوان"آیا برای اقدامات مخفی آیندهای وجود دارد؟"
اینها تنها تعداد اندکی از مقالات و نوشته های گودمن بود که همین ها حرفهای بودن وی را در زمینه اطلاعات آشکار می سازد.
حالا ممکن است کسی بگوید که چرا گودمن با این تجربه کاری در سازمان سیا آنجا را ترک کرده و وارد حوزه آکادمیک شده است. در هرحال واضح است که شخصی که چنین ارتباطات آشکاری با اطلاعات آمریکا داشته و در حال حاضر مرکزی آموزشی متعلق به مؤسسه آموزش بین الملل به کشورهایی مثل ایران و کوبا سفر میکنند. تصور کنید شرایط برعکس شود که دولت آمریکا تحت هیچ شرایطی اجازه ورود آن فرد را به داخل کشورش نمی داد. شاید گودمن دیگر در سازمان سیا فعال نباشد اما یک ضرب المثل در جامعه اطلاعاتی آمریکا می گوید: "یکبار سیا، همیشه سیا".
شورای مشورتی آموزش عالی امنیت ملی(NSHEAB):
اعزام یک هیئت علمی در سال 2008 نمونه ای دیگر از علاقه شدید اطلاعات آمریکا به مراکز آموزش عالی ایران است. نوامبر همان سال انجمن دانشگاههای آمریکا ترتیب سفر شش تن از رؤسای مراکز دانشگاهی این کشور را به ایران داد.
به گزارش چهان رئیس وقت انجمن دانشگاههای آمریکا، رابرت بردال، که خودش هیئت آمریکایی را همراهی می کرد در آن زمان گفت که این سفر در پاسخ به دعوت رئیس دانشگاه صنعتی شریف صورت گرفته است. میزبانی هیئت مذکور را دانشگاه شریف به عهده داشت.
رؤسای دانشگاهی حاضر در آن سفر عبارت بودند از: یارد کوهون از دانشگاه کارنگی ملون، دیوید لیبرون از دانشگاه رایس، جی.
برنارد ماچن از دانشگاه فلوریدا، سی. دی موت جونیور از کالج پارک دانشگاه مریلند، دیوید اسکورتن از دانشگاه کورنل و لری وندرهوف از دانشگاه دیویس کالیفرنیا. مکسی میلیان آنگرهولزر هم که آن موقع مدیرعامل بنیاد ریچارد لونزبری بود، از اعضای هیئت مذکور در سفر به ایران بود. قسمت اعظم هزینه های این سفر را بنیاد ریچارد لونزبری متقبل شده بود.
وبسایت انجمن دانشگاههای آمریکا می نویسد: "از تعدادی از رؤسای دانشگاههای آمریکا درخواست شد تا به همراه این هیئت به ایران سفر کنند. دلیل این دعوت این بوده است که آنها خودشان یا دانشگاههایشان تجربه تبادلات علمی و دیگر تبادلات را از قبیل با ایران داشته اند". با این وجود، آنچه گفته نشده این است که شش نفر از هفت نفر رؤسای دانشگاه سفرکننده به ایران عضو شورای مشورتی آموزش عالی امنیت ملی آمریکا هم بوده اند، آیا تصادفی بوده است؟!
منظور از شورای مشورتی آموزش عالی امنیت ملی(NSHEAB) چیست؟ بر اساس وبسایت افبیآی، این شورا را در سال 2005 رابرت مولر رئیس اف بی آی به عنوان محلی برای بحث و تبادل نظر در مورد مسائل امنیتی بوجود آورد.
هدف آن تقویت روح همکاری و تفاهم بین آموزش عالی و اف بی آی و سایر سازمانهای دولت فدرال نظیر بنیاد ملی علم، وزارت بازرگانی و وزارت دفاع بیان شده است. بر اساس یک اطلاعیه مطبوعاتی از اف بی آی در سال 2007(یک سال پیش از سفر هیئت نمایندگی AAU به ایران)، عضویت رابرت بردال، دیوید لیبرون و دیوید اسکورتون در NSHEAB تأیید شده بود. اعضای پیشین شورای مشورتی را ژارد کوهون، جی. برنارد ماچن و سی. دی موت جونیور تشکیل می دادند. بنابراین، به نظر می آید که رؤسایی که در این سفر به ایران آمدند بر مبنای تبادلات علمی یا سایر تبادلات قبلی با ایران انتخاب نشده بودند، بلکه اساس انتخاب آنها بیشتر داشتن ارتباط با اطلاعات آمریکا بوده است.
در تلاشی برای دست یافتن به اطلاعات بیشتر در مورد NSHEAB، آشکار شد که این شورا تنها یک طرحی از اف بی آی نیست بلکه برنامه مشترک اف بی آی و سیا به شمار می رود. یک سابقه لینکدونی از لوئیس بلادل مأمور ویژه اف بی آی که از اکتبر 2015 در بخش ضد اطلاعات دفتر نیویورک حضور داشت، بینش ما را در مورد شورا تقویت می کند. وی از نوامبر 2012 تا آگوست 2014 در مقر اصلی اف بی آی و در بخش ضد جاسوسی به عنوان مسؤل واحد کار می کرد.
در آن دوره زمانی بلادل عهده دار مسئولیت مدیریت و نظارت بر NSHEAB بود. او شورا را اینچنین توصیف کرده بود: "یک شورای حمایتی و نظر پیرامون تهدیدات جاری دور هم جمع می شوند". مقاله ای منتشر شده در دیت لاین وب سایت رسمی دانشگاه کالیفرنیا در اکتبر 2010 نوشته بود که به خاطر ماهیت برخی مسائل که در جلسات شورا مورد بحث و بررسی قرار می گیرند، باید اعضای شورا مجوز رسمی و امنیتی دسترسی به اطلاعات محرمانه را در اختیار داشته باشند.
وقتی که هفت نفر از رؤسای دانشگاهی که به ایران سفر کرده اند از اعضای شورای مشترک اف بی آی و سازمان سیا هستند، دیگر هدف به اصلاح علمی آنها از این دیدار به کلی مشکوک و سؤال برانگیز می شود. با این حال حتی سفر یک هیئت مشترک که اف بی آی و سیا به ایران برای اهداف علمی هم تضاد در منافع ایجاد می کند. اگر جمهوری اسلامی یک هیئت هفت نفره که شش نفرشان از مرتبطین با اطلاعات ایران باشند را به آمریکا بفرستد، نگاه احتمالی آمریکائی ها به چنین گروهی فراتر از سوء ظن و بدگمانی می رود.
دیگر اقدامات شبهه برانگیز:
تنها دو نمونه از اینگونه اقدامات بیان میشوند. می توان یک کتاب در مورد تعداد افراد مشکوکی که وارد ایران شده اند و در پوشش دیدارهای علمی و یا فرهنگی با مقامات دولتی ایران دیدار داشته اند به رشته تحریر درآورد. بیشتر این ملاقات ها از حدود بین سالهای 1998 تا 1999 شروع شدند که در آنها هیئت هایی از فرهنگستان ملی علوم آمریکا با نهادهای علمی و آموزشی ایران دیدار می کردند. در سال 2007، یک هیئت آمریکایی شامل تعدادی از مقامات ارشد سابق وزارت دفاع این کشور سفری به ایران داشتند.
اخیراً در سال 2013، مرکز سیاستگذاری علم، تکنولوژی و امنیت(CSTSP) وابسته به انجمن توسعهی علم آمریکا، فرهنگستان های ملی آمریکا و دانشگاه کالیفرنیای جنوبی همایشی پیرامون موضوع آلودگی هوا در شهرهای بزرگ در ایروین ایالت کالیفرنیا برگزار کردند. بودجه این همایش را مشترکاً طرح رهبری بازدیدکنندگان بین المللی(IVLP) وابسته به وزارت امور خارجهی آمریکا و بنیاد ریچارد لونزبری تأمین کردند. بنیاد لونزبری همان است که هزینه سفر شورای مشترک اف بی آی و سیا متشکل از رؤسای دانشگاهها را به ایران متقبل شده بود. تعداد زیادی از اساتید ایرانی به این همایش تحت نظر طرح IVLP دعوت شده بودند. هرچند این یک کنفرانس دو جانبه بود اما در اصل بخشی از یک سفر سه هفته ای به آمریکا بود که در آن دیدارهایی با مقامات آمریکایی داشتند.
هدف سازمان سیا چیست؟
دلیل علاقه زیاد سیا به مؤسسات آموزش عالی ایران چیست؟ علتها و انگیزه های واقعی نامشخصند اما گمانه زنی هایی در این مورد وجود دارد. آمریکا در ایران حضور دیپلماتیک ندارد؛ بنابراین به ایجاد ارتباط با شهروندان ایرانی که اطلاع رسانی می کنند و بینش لازم را درباره سیاستها و شرایط کشور در اختیار قرار می دهند تکیه دارد. یک دلیل احتمالی دیگر این است که در دانشگاهها نفوذ کند و تلاش کند تا دانشجویان و حتی مدیران را به سمت غرب متمایل کند.
برقراری ارتباط با مؤسسات عالی رتبه آموزشی دولتی به نوبه خودش راهی است برای ایجاد زنجیره ای غیر مستقیم برای ارتباط های دیپلماتیک بین جمهوری اسلامی و ایالات متحده، با این شیوه، اگر کسی در این باره قصد مداقه و بررسی داشته باشد آنها می توانند ادعا کنند که این تنها یک تعامل فرهنگی بوده است.
ناهنجاری بیشتر آنجاست که احتمال دارد آمریکا با به رهگیری از ارتباطات این چنینی با کارمندان و دانشجویان در جهت نفوذ به مراکز حساس داخلی تلاش کند. به طور مثال دانشجویانی که احتمال دارد در آینده در برنامه های هستهای و موشکی ایران فعالیت کنند را به خدمت بگیرد. ایالات متحده علاقمند است بداند که دانشگاههای ایران چه نوع تحقیقاتی را انجام میدهند.
مَخلص کلام اینکه آنها میتوانند از بین کارکنان و دانشجویانی که گروه های دانشجویی را علیه جمهوری اسلامی رهبری میکنند کسانی را به استخدام خود درآورند.
انگیزه ها هرچه باشند، هر وقت در پروژه های سیا دخیل باشد معمولاً یا دنبال دزدی اطلاعاتی است یا به خدمتگیری افراد و یا انجام یک عملیات مخفی. بنابراین به نظر میرسد که وجود یک شورای امنیتی آموزش عالی برای جمهوری اسلامی ضرورت دارد تا در مقابل نفوذ دشمن از خودش دفاع کند. همچنین باید به کارکنان و دانشجویان دانشگاه در مورد خطرات احتمالی از طرف اطلاعات آمریکا آموزشهای لازم داده شود.
انتهای پیام/ راه دانا