۰

شیطان بدون روتوش/ چرایی تداوم انفعال دولتمردان کشور

ایالات متحده آمریکا کشوری است که در طول سی و هفت سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد، به صورتی شیک و شکیل دست به ارعاب، تهدید و غارت کشور و ملت ما زده است؛ و بلوکه کردن اموال جمهوری اسلامی، تهدیدات پی در پی نظامی، تحریم های ناجوانمردانه، جلوگیری از پیشرفت علمی کشور و توهین های مکرر به مردم ایران، مبدل به عادت غیر قابل تغییر مسئولان آمریکایی شده است.
شیطان بدون روتوش/ چرایی تداوم انفعال دولتمردان کشور
به گزارش سرویس سياسي تفتان ما، به نقل از نسیم زنجان، در گذشته های دور، کاروان هایی که قصد سفر و عزیمت به نقاط مختلف جهان را داشتند، در مسیر پیش رو با انواع و اقسام مشکلات و موانع، از جمله حملات راهزنان و باجگیران دست به گریبان بودند. اساساً در برخورد با چنین تهدیداتی دو راه پیش روی هر قافله بود. برخی تمام تلاش خود را به کار می بستند تا با انتخاب مسیرهای امن تر، با چنین باجگیرانی مواجه نشوند، اما اگر به ناچار با آنها روبرو می شدند با نیروهای ورزیده و برنامه از قبل پیش بینی شده، در برابر زیاده خواهی آنان می ایستادند و به قدر توان از مال و جان و ناموس خود دفاع می کردند.
برخی دیگر از کاوران ها نیز به امید رام کردن این گرگ های درنده، از در دوستی و مراوده با آنها وارد شده و سعی می کردند با تقدیم هدایا و امتیازاتی، آنها را از غارت کاروانشان منصرف کنند، که بررسی سرگذشت آنها نشان می دهد که در اغلب موارد نهایتاً چیزی جز غارت اموال و سرشکستگی برایشان به جا نمی ماند. هرچند که نیتشان خیر و اقدامشان به ظاهر عاقلانه بود، اما آنها از نکته ای مهم غفلت می کردند، و آن اینکه جنایت و چپاولگری جزئی از خمیر مایه و ساختار روانی چنین راهزنانی شده و آنها نمی توانند جز به این روش به حیات خویش ادامه دهند.
هرچند طی قرون اخیر، ظاهر تعاملات و روابط بین الملل نسبت به قرون گذشته تغییرات عمده ای پیدا کرده است، اما با یک نگاه عمیق تر به روشنی عیان می گردد که گذشت زمان بر ذات و اصل این روابط تأثیر چندانی نداشته و تغییر محسوسی در آن ایجاد نکرده و تنها شکل و فرم و همچنین نحوه توجیه این روابط و اقدامات تغییراتی را به خود دیده است.
مصداق عینی این وضعیت ایالات متحده آمریکا است. کشوری که در طول سی و هفت سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی ایران می گذرد، به صورتی شیک و شکیل دست به ارعاب، تهدید و غارت کشور و ملت ما زده است؛ و بلوکه کردن اموال جمهوری اسلامی، تهدیدات پی در پی نظامی، تحریم های ناجوانمردانه، جلوگیری از پیشرفت علمی کشور و توهین های مکرر به مردم ایران، مبدل به عادت غیر قابل تغییر مسئولان آمریکایی شده است.
مطالعه تاریخ معاصر جهان به وضوح مؤید این نکته است که برای جلب رضایت آمریکا و متحدانش، راهی جز تن دادن به ذلت رابطه ارباب و رعیتی نیست، رابطه ای که هیچ ایرانی آزاده و با شرفی آن را بر نخواهد تابید.
اما با روی کار آمدن دولت یازدهم، تمام تلاش های تیم سیاست خارجی این دولت، در راستای رفع مشکلات با دنیای غرب و از جمله آمریکا به کار گرفته شد. گفت و گوهای فشرده و رفت و آمدهای گسترده به بهانه به رسمیت شناختن حق طبیعی جمهوری اسلامی در استفاده از انرژی صلح آمیز هسته ای کلید خورد، و در نهایت دو طرف را به توافقی موسوم به «برجام» رساند. اما هنوز امضای توافق مذکور خشک نشده بود که دولت آمریکا با همکاری مجالس این کشور که در طول مذاکرات نیز در نقش پلیس بد ظاهر شده بودند، زیر میز بازی زد.
از جمله براساس مصوبه اخیر کنگره آمریکا در فصل ۲۰۳ از متن بودجه سال آینده این کشور ـ که با تأیید سنا و امضای اوباما به قانون تبدیل شده ـ اگر شهروندان ۳۸ کشوری که با آمریکا قرارداد لغو روادید دارند، طی پنج سال گذشته به یکی از کشورهای حامی و منبع صدور تروریسم یعنی ایران، عراق، سودان و سوریه سفر کرده باشند، نمی‌توانند مانند گذشته بدون ویزا وارد آمریکا شوند. همچنین افرادی که تابعیت دوگانه این کشورها را هم دارند، از جمله ایرانی‌هایی که شهروند کشورهای معاف از ویزا مانند بریتانیا، استرالیا یا فرانسه هستند، باید با اجرای قانون تازه برای سفر به آمریکا درخواست ویزا کنند.
این مصوبه با هزینه دار کردن سفر به ایران، در واقع صنعت گردشگری، مراودات اقتصادی و روابط علمی کشور و در یک کلام احتمال بهبود وضعیت معیشتی مردم را هدف گرفته است. و این هدف گیری به منزله آن است که تمام امتیازاتی که ایران در پی مذاکرات چندین و چند ماهه هسته ای در پی دستیابی به آن بود، با تصویب این قانون رنگ خواهد باخت. مجازاتی کاملاً غیر قابل توجیه و بی مورد که حتی صدای کشورهای اروپایی را هم در آورده است.
تلخ تر اینکه پس از این مصوبه، همت مسئولین دستگاه دیپلماسی کشور، به جای نشان دادن یک عکس العمل قاطع، بیشتر معطوف توجیه خباثت آمریکایی ها شد! وزیر خارجه کشورمان در نشست خبری مشترک با همتای مغول خود، با بیان اینکه اجرای کامل این مصوبه نقض برجام خواهد بود، اظهار امیدواری کرد که اعضای 1+5 منافع زیادی دارند که مانع اجرای این تصمیمات تبعیض‌آمیز خواهد شد. ظریف همچنین تأکید کرد: ما همه این مسائل را به هیأت نظارت بر اجرای برجام گزارش خواهیم داد و این هیأت تصمیم‌گیری می‌کند که چه باید بکنیم.
جان کری هم برای از دست ندادن موقعیت مناسب و دست برتر آمریکا در زمین طراحی شده توسط 1+5 برای بازی با ایران، در نامه ای که بوی نفاق و دروغ گویی کاملاً از آن به مشام می رسید، تلاش کرد به طرف ایرانی اطمینان خاطر دهد که این مصوبه ایران را دچار هیچ مشکلی نخواهد کرد.
اما ارسال همین نامه کافی بود تا عراقچی که پیشتر از لزوم بررسی بیشتر این مصوبه توسط ایران و اعضای 1+5 سخن گفته بود، در صفحه اینستاگرام خود از نامه کری به عنوان یک تعهد محکم یاد کند! عضو ارشد تیم مذاکره کنندگان هسته ای، چنان از تعهد کری برای به کار بستن اختیارات دولت آمریکا در جلوگیری از اجرایی شدن این مصوبه سخن گفت، که انگار ذره ای در اجرایی نشدن این مصوبه تردید ندارد، اما سؤالی که مطرح می شود این است که اگر بنا به عدم اجرای مصوبه کنگره بود، چرا اوباما ذره ای در امضای آن تردید به خود راه نداد؟ آیا هرگز کنگره اجازه دور زدن خود توسط دولت آمریکا را خواهد داد؟ به هر حال باید اذعان کرد که اگر هم کری و دولت آمریکا در جلوگیری از اجرایی شدن چنین مصوباتی موفق نشوند، در ایفای نقش پلیس خوب و جلب اعتماد مسئولین دیپلماسی ما توفیق بسیاری داشته اند!
چرایی تداوم انفعال دولتمردان کشورمان؟
در حالی که این مصوبه با اعتراض خیلی شدیدتر کشورهای اروپایی روبه رو شد، چرا واکنش قاطع متقابلی از سوی ایران که هدف اصلی چنین مصوبه ای بود، مشاهده نشد؟ پاسخ این سؤال چندان پیچیده نیست. کافی است خود را در نقش مدیرعامل یک مجموعه بزرگ اقتصادی تصور کنید، که حیات و ممات خود، سهامداران، اعضای هیأت مدیره، شرکاء و کارکنان این مجموعه را به یک تز اقتصادی ای امتحان پس داده و شکست خورده گره زده اید. و تمام این ها در حالی بوده که پیشتر، بسیاری از کسانی که منافع شان با تصمیمات شما در یک راستا بوده، نسبت به اشتباه بودن این تصمیم هشدارهای مکرری داده بودند، اما گوش شما به حرف هیچ شخصی بدهکار نبوده است.
بالاخره روز موعود فرار می رسد و نشانه های غلط بودن تصمیم شما آشکار می شود. اگر برای همگان روشن شود سرمایه هایی که سال ها برای اندوختن آن زحمت کشیده بودند، با این حرکت اشتباه تبدیل به تلی از خاکستر شده است، چه برخوردی در انتظار شما خواهد بود؟ پس بهترین کار فرافکنی و نپذیرفتن نتایج شکست است. شما تمام تلاش و توانمندی خود را به کار خواهید گرفت، تا به مجموعه و کارکنانی که طول و عرض سفره شان را به این تصمیم گره زده بودید، بقبولانید که همه چیز سر جای خودش است، و هیچ جای نگرانی نیست!
در حالیکه اگر صداقت را در اولویت کاری خویش قرار دهید باید بگویید من امروز پی به درستی حرف های شما بردم، و به عنوان تاوان اشتباهاتم برای همیشه با صندلی ریاست خداحافظی می کنم. اما احتمال اینکه سیاست فرار به جلو و بزرگ و پررنگ کردن مسائل جانبی برای به حاشیه راندن این شکست بزرگ، در دستور کار یک مدیر بی تدبیر و لجوج قرار گیرد بسیار بیشتر است!
حال اینکه آیا دولت همچنان با نگاه خوشبینانه به تعامل با غرب و به ویژه آمریکا خواهد پرداخت، یا به واقع بینی در زمینه خواهد رسید، سؤالی است که پاسخ آن را باید در رفتارهای آینده دولتمردان کشورمان مورد ارزیابی قرار داد، اما نکته مهم و اساسی این است که ورق زدن برگه های کتاب قطور تاریخ به ما ثابت می کند که این آخرین نقض برجام از سوی باجگیران مدرن نخواهد بود. و افکار عمومی متضرر شده از این باجگیری ها را تا جایی مشخص و محدود می توان مدیریت و توجیه کرد.
انتهای پیام /
پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۲
کد مطلب: 425607
ارسال نظر
نام شما

آدرس ايميل شما
نظر شما *