انقلاب اسلامی آتش زیر خاکستر است/ ما ثروتمند نشدیم، ادای ثروتمندان را درآوردیم/ روایتی از سفر به کانادا و نگاه غربی‌ها به ایران

به گزارش سرویس سياسي تفتان ما، به نقل از آناج، در دنیا انقلاب های زیادی به وقوع پیوسته که هرکدام اهداف خودشان را دنبال می کردند و از آنها به عنوان انقلاب های سیاسی یاد می شود؛ اما  انقلاب اسلامی ایران به عنوان یک انقلاب فرهنگی شناخته شده است. درواقع ماهیت انقلاب اسلامی یک تغییر سیاسی در کشور نبود تا یک نظام سیاسی کنار برود و نظام سیاسی دیگر بیاید، ماهیت انقلاب اسلامی این نبود که محمدرضا برود و روح‌الله بیاید، بلکه ماهیت آن رفتن شاه و فرهنگ شاه و آمدن امام خمینی(ره) و فرهنگ ایشان بود، فرهنگ امامی که برگرفته‌‌شده از فرهنگ انبیای الهی است.
 خدیجه آبادی کارشناس ارشد نهج البلاغه، مدیر گروه معارف اسلامی در دانشگاه فرهنگیان تبریز در  گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی آناج، از چند و چون انقلاب فرهنگی، فرهنگ اسلامی و خاطرات خود از کانادا می گوید؛ 
آناج: لطفا بفرمایید اهمیت فرهنگ در جامعه چیست و چرا دشمن با انقلاب فرهنگی ما به مبارزه برخاسته است؟
فرهنگ عبارت است از ذهنیات، اندیشه ها، ایمان، باورها، سنت ها، آداب و ذخیره های فکری و ذهنی هر ملتی؛ و فرهنگ هرجامعه اساس هویت آن جامعه است. فرهنگ هرملت است که می تواند باعث پیشرفت و شکوفایی سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی و حتی مذهبی آنها بشود.
پس می توان گفت فرهنگ یک کشور بزرگترین سرمایه آن کشور است و اگر کشوری استقلال فرهنگی داشته باشد، می تواند جامعه ای خودباور، مولد، سربلند، توانمند و دارای آبروی جهانی باشد.
کشورهای بیگانه و ابرقدرت با توجه به این موضوع سعی دارند با اشاعه فرهنگ مبتذل خود با شیوه های مختلف، مردم ایرن یا هرکشور دیگر را که در مقابل آنها قدعلم می کند از فرهنگ اصیل خودشان بیگانه کرده و از این طریق سلطه شوم خود را گسترش دهند.
قبل از انقلاب دشمن در اکثر زمینه ها به صورت مستقیم وارد عمل می شد؛ مثلا در کشف حجاب به صورت مستقیم عمل نمود و چادر را از سر زنان ایرانی و مسلمان برداشت و مردم نیز جهت مقابله با آن ناچار به عدم خروج زنان از منزل تصمیم گرفتند. در آن زمان هرچند شاه و استکبار تلاش داشتند نقشه های شوم خود را در کشور پیاده کنند اما چون به صورت واضح به شعور مردم اهانت شد، مردم نیز عکس العمل نشان دادند.
دشمن افکار و اندیشه مردم را مورد هدف قرار داده است
دشمنان بعد از انقلاب نیز در جهت پیشبرد اهداف خود نقشه های مختلفی را به کار گرفتند اما ناکام ماندند و به جنگ نرم روی آوردند؛ جنگی که در آن دشمن روبروی مردم نیست بلکه افکار و اندیشه مردم را مورد هدف قرار داده است و می خواهد فرهنگ غنی اسلام را دگرگون سازد و در این راستا با تبلیغات فرهنگی کاملا منطبق بر آخرین اصول روان شناسی و جامعه شناسی و مطابق با سلایق اقشار مختلف جامعه، فرهنگ غربی را به جامعه مورد هدف تزریق می کند.
مردم باید هوشیار باشند که اگر روحیه ی انقلابی مردم دستخوش تغییر شود و مردم به جای پرداختن به اصل فلسفه زندگی، که سعادت اخروی است، زندگی دنیوی را جایگزین آن کنند زمینه را برای رسوخ هجوم فرهنگی آماده تر می کنند.
آناج: به نظر شما از جمله دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، بخصوص در بخش فرهنگی چیست؟
حاکمیت ولایت فقیه مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی است
اولین و بزرگترین دستاورد انقلاب اسلامی ما حاکمیت یافتن اسلام بر پایه ولایت فقیه است که بر نقشه ی شوم دشمنان و قدرتهای استکباری که با شعار جدایی دین از سیاست، در پی چپاول دسترنج مردم مظلوم جهان بودند، خط بطلان کشید و حکومت 2500 ساله ی شاهنشاهی و استبداد در ایران را سرنگون کرد.
علاوه بر این بر مبنای اندیشه های سیاسی اسلامی انقلاب، مشارکت سیاسی، آگاهی و بینش مردم در همه اقشار ارتقاء یافت و بر همین اساس ملت ما همه ساله در عرصه های مختلف سیاسی مثل انتخابات و راهپیمایی ها به صورت حداکثری شرکت می کنند در حالی که پیش از آن رأی و اندیشه و آزادی  مردم ما بسیار محدود بود اما با انقلاب اسلامی به استقلال سیاسی و آزادی رسیدند.
انقلاب ابهت مستکبرین را در هم شکست
از این انقلاب شکوهمند بود که در دل استکبار جهانی وحشت افتاد و قدرت پوشالی ابرقدرت ها بخصوص آمریکا که خود را قلدر جهان می داند، در هم شکست.
البته همگان اذعان دارند که تا پیش از انقلاب در ایران آموزش عمومی حاکم نبود اما با انقلاب اسلامی با تصویب قوانین آموزش عمومی سطح علمی جامعه در حد قابل توجهی افزایش پیدا کرد و در سایه همین آگاهی ها، خودباوری مردم در زمینه های مختلف، بخصوص اقتصادی افزایش یافت و آنها توانستند چرخ اقتصاد خود را بچرخانند در حالی که قبل از انقلاب حتی جهت تامین کالاهای اساسی و ضروری خود نیز به غرب وابسته بودند. رفاه عمومی، وجه به قشر کم درآمد، تشکیل بسیج و سپاه، خودکفایی نظامی و خیلی دیگر از دستاوردها را می توان نام برد که در سایه ی انقلاب اسلامی حاصل شده اند.
آناج: لطفا از حضورتان در کانادا و اقدامات فرهنگی خود در آن کشور پیشرفته ی غربی برایمان بگویید:
من ثابت کردم حجاب ما آگاهانه است نه از زور و اجبار حاکمیت
همسرم بورسیه ی کشور کانادا بود و می بایست پنج سال آنجا تحصیل می کرد؛ ما نیز همراه او به کانادا رفتیم و از سال 80 تا 85 را آنجا زندگی کردیم. شهری که ما در آن زندگی می کردیم، تعداد ایرانیان خیلی کم بود و از بین اندک نفرات ایرانی نیز من تنها زنی بودم که در طول پنج سال حجاب چادری خودم را حفظ کردم و هدفم از این کار این بود که به مردمان آنجا که فکر می کردند زنان ایران به زور حاکمیت حجاب را رعایت می کنند، بفهمانم که پوشش ما اجباری نیست بلکه ما آگاهانه و براساس اعتقاداتمان آن را انتخاب کرده ایم.
مردم کانادا به حجاب و اعتقادات من احترام قائل بودند؛ من آنجا در کلاس های آموزش زبان که در کلیسا برگزار می شد، شرکت می کردم. یکی از اعضای کلاس به مسئول کلیسا گفته بود که از بین ایرانیانی که در کلاس شرکت می کنند به یک نفر احترام ویژه ای قائل هستم چون او تنها فردی است که بر اعتقادات و ارزش های خود پابرجا مانده و به عنوان یک مسلمان همیشه پوشش چادری دارد اما بقیه مسلمانان خلاف دستورات دینی خود بدون پوشش اسلامی در کلاس حاضر می شوند.
البته من به دلیل هزینه ی بالای دانشگاه ها نتوانستم آنجا ادامه تحصیل بدهم اما در کلاس ها و دوره های آموزشی متعددی شرکت کردم و سعی می کردم با افراد جامعه معاشرت بیشتری داشته باشم تا هم با اندیشه های آنان آشنا شوم و هم اندیشه های اسلامی را به آنان انتقال دهم.
یک سوال عجیب و دید منفی نسبت به ایران
من در ارتباط با برخی مردم کانادا متوجه شدم که متاسفانه آنها دید کاملا متفاوت و غلطی نسبت به ایران دارند؛ به طوری که همیشه در ذهن خود ایران را جامعه ای عربی و بسیار عقب مانده تصور می کردند. برای مثال یک روز من با پوشش چادری داشتم به کلاس می رفتم که یک خانمی از من پرسید شما از کجا آمده اید؟ گفتم من یک ایرانی هستم؛ از من پرسید آیا در کشور شما ماشین(خودرو) وجود دارد؟! من خیلی از این سوال تعجب کردم و گفتم ما نه تنها ماشین داریم بلکه من به عنوان یک خانم و خیلی های دیگر مثل من رانندگی هم می کنیم.
ماجرای توریست کانادایی و سفرش به ایران
شاگردی داشتم که توریست بود و من به او زبان فارسی تدریس می کردم؛ او یک دوست دختر سنی داشت که اهل هندوستان بود؛ به او گفت من تصمیم دارم به ایران بروم اما احتمال دارد دیگر نتوانم به کانادا برگردم چون ممکن است ایرانی ها سرم را ببرند یا بلایی بر سرم بیاورند و همچنین احتمال دارد تا زمان برگشت نتوانم با تو ارتباط برقرار کنم چون آنجا هیچ امکانات ارتباطی وجود ندارد! او به ایران آمد و بعد از یک ماه به کانادا برگشت و با من تماس گرفت و از من خواست آموزش زبان فارسی را ادامه بدهیم. من از او پرسیدم ایران را چگونه دیدید؟ گفت آنجا برخلاف انتظار من بود و آنچه من دیدم خیلی متفاوت با شنیده هایم بود.
او همزمان با دوره ی انتخاباتی که آقای احمدی نژاد برای اولین بار کاندید شد ، به ایران سفر کرده بود؛ می گفت هرجا که وارد شدم دیدم همه راجع به مسائل سیاسی بحث می کنند؛ کودکان ایرانی برایم شعر نوشتند، آنها مرا در خانه های خود میهمان کردند، وقتی به روستاهایشان رفتم دیدم انها به اینترنت دسترسی دارند و من هرجا می رفتم به راحتی می توانستم هر روز با دوستم ارتباط برقرار کنم.
آناج: به نظر شما چرا در جوامع غربی چهره ی بد و ترسناکی از ایران به وجود آورده اند؟
نظام سلطه از حاکمیت اسلام وحشت دارد و این حقیقتی غیرقابل انکار است. آنها از قدرت تاثیرگذاری اسلام آگاهند و از ارتباط مردمان خود با کشورهای اسلامی چون ایران هراس دارند و این یادآور زمان پیامبر(ص) است که کفار به مردم اجازه نمی دادند سخنان پیامبر(ص) را بشنوند که مبادا تاثیر بپذیرند و آگاه شوند. برای همین بود که در طول پنج سال ندیدیم فیلمی موافق با ایران پخش کنند بلکه همیشه فیلم هایشان علیه ایران بود و اکثرا فیلم هایی را که اصلا ربطی به ایران نداشت پخش می کردند، مثلا از افغانستان فیلم برداری می کردند و به نام ایران نشان می دادند. اینها همه گویای اسلام هراسی دشمن است.
آناج: توسعه و صدور فرهنگی اسلام، تحت تاثیر انقلاب اسلامی را چگونه ارزیابی می کنید؟
اسلام یک دین محدود به مرزهای جغرافیایی و زمان خاص نیست و این ماهیت دین ماست. چنانچه اقدامی در راستای اسلام خالصانه صورت بگیرد، قطعا تاثیرگذار بوده و بر توسعه ی فرهنگ اسلامی خواهد افزود و انقلاب اسلامی ما دقیقا همین رسالت را انجام داده است و اگر امروز شاهد بیداری های اسلامی هستیم، از نتایج انقلاب اسلامی است. در گذشته هیچ فردی حق اعتراض در کشوری چون عربستان سعودی را نداشت اما اگر امروز شیخ نمری به پا می خیزد و آنچنان رژیم دیکتاتور را به باد انتقاد می گیرد در اثر بیداری اسلامی است که انقلاب اسلامی ایران به بار آورده است. هرچند شیخ نمر در آخر به شهادت رسید اما واقعیت امر این است که با شهادت خود خیلی از مردم را آگاه و از خواب غفلت بیدار کرد.
آناج: علی رغم موفقیت های بی نظیر انقلاب در توسعه ی فرهنگ اسلامی، دلیل وادادگی داخلی در قبال فرهنگ غربی چیست؟
امروز دشمن اسلام با اندیشه ی ما کار دارد و سعی می کند  خط فکری و اندیشه ما را تغییر بدهد. برای مثال او خوب می داند که اگر بخواهد به زور از سر زنان ما چادر را بردارد با مقاومت شدیدی مواجه می شود لذا تصمیم می گیرد بی حجابی یا بدحجابی را به فرهنگ تبدیل کند، برای همین شروع به نمادسازی می کند و به تدریج از نمادها برای ما هنجار و ارزش درست می کند و در آخر تبدیل به فرهنگ می شود. بهتر است فراموش نکنیم که دشمن جهت پیاده سازی این پروسه سرمایه های مالی، مادی و انسانی بسیاری را به کار می گیرد.
همواره در کنار ریزش ها رویش هایی نیز وجود دارد اما با قدرت مضاعف
البته تلاش های دشمن طبیعی است و ما نباید انتظار داشته باشیم انقلاب ما شسته و رفته و بدون فراز و نشیب پیش برود چرا که در تاریخ اسلام نیز می بینیم مشکلات در زمان امام علی(ع) بسیار بیشتر از زمان پیامبر(ص) بود تا حدی که آن افراد که یار صدیق پیامبر بودند در مقابل امیرمومنان(ع) ایستادند. یا مگر شمر جانباز جنگ صفین نبود که در کربلا سر از تن امام حسین(ع) جدا کرد؟! اما در قبال ریزش ها رویش هایی نیز وجود داشت و آن افرادی کنار امام حسین(ع) باقی ماندند که نهضت را ادامه دادند که اگر آنها نبودند اسلام از بین می رفت.
وقتی رهبرمن می فرماید من به آینده امیدوارم، به این دلیل است که با دید باز به جامعه نگاه می کنند به همان رویش های اسلام امیدوارترند.
آناج: از جمله مصادیق اجرایی فرهنگ اسلامی در انقلاب اسلامی ایران بحث سینما و دانشگاه است؛ به نظر شما سینمای ملی و دانشگاه های ما چه میزان در این عرصه موفق بوده اند؟
سینمای ما مشکلات زیادی دارد و این قابل انکار نیست اما هرگز فکر نکنیم که با اقدامات سوء برخی افراد جامعه رو به انحطاط خواهد رفت چرا که در تاریخ اسلام نیز امثال این مشکلات و نواقص زیاد اتفاق افتاده اما هرگز دین اسلام از بین نرفته است. اگر امروز شاهد رواج باورهای غیراسلامی و تولیدات گاها ضدانقلابی در سینما هستیم، مربوط به ریزش هاست اما معتقدم در کنار ریزش ها حتما شاهد رویش نیز خواهیم بود.
آیا سینمای ایران به رسالت انقلابی و اسلامی خود عمل کرده است؟
اما اگر بخواهیم علت بروز فضای نامطلوب در سینمای انقلاب را بررسی کنیم، باید بگویم چنین فضایی در نتیجه ی ترک واجب امربه معروف و نهی از منکر به وجود آمده است. هرچند عده ای برنامه ریزی شده بر اعتقادات، باورها و فرهنگ اسلامی ما هجوم آورده اند اما اگر خود ما و همه ی مردم مطالبه گر می بودیم و در قبال خطاهای انجام گرفته متولیان امر را بازخواست می کردیم قطعا امروز با مشکلات عدیده در سینما مواجه نبودیم و اگر هم مواجه بودیم قطعا تا این حد گسترده نمی شد. با این حال من بدبین نیستم و مطمئنم بعد از این برهه جریانی از رویش های به وجود می آید که خط انقلابی سینما را به پیش می برد.
غیرت دینی جامعه ما از بین نرفته است / انقلاب ما آتش زیر خاکستر است
 در واقع غیرت دینی جامعه ما از بین نرفته و و شاید در ظاهر به نظر می رسد تربیت دینی رواج زیادی نداشته اما انقلاب ما آتش زیر خاکستر است و با کوچکترین تلنگری به اقتضای زمان عمل خواهد کرد. برای مثال جریان تکفیری ها و کشت و کشتار مسلمانان همان تلنگری است که آتش زیر خاکستر را فعال کرده و امروز جوانان ما در آن سوی مرزها برای دفاع از کیان اسلام و انقلاب می جنگند، و شهید هم می شوند.
در مورد دانشگاه ها نیز وقتی به شهدای هسته ای، دانشمندان هسته ای، تسلیحات نظامی، نخبگان، پیشرفت های پزشکی و غیره می اندیشیم، به نظر می رسد بی انصافی است که بگوییم دانشگاه رسالت خود را انجام نداده است. هرچند انتظار این بود که عوامل تضعیف کننده کمتر می شد و پیشرفت سریعتر اتفاق می افتاد.
اکنون در دانشگاه ها اقشار مختلفی وجود دارد؛ برخی شئونات اسلامی را رعایت نمی کنند و اقدامات و اندیشه هایشان نیز با اندیشه های اسلامی ما سازگاری ندارد؛ این افراد به وضوح با کارها و حرف هایشان به باورهای خود اقرار می کنند و در واقع ما با خط فکری طرف مقابل خود آشنا هستیم و می توانیم در اصلاح وضعیت بکوشیم. در حالی که در زمان انقلاب هرچند نیروهای ارزشی تعداد بیشتری بودند اما ضدانقلابیون نیز ظاهری چون انقلابی ها داشتند و منافقانه عمل می کردند که هم شناختشان سخت تر بود و هم تقابل با آنها مشکل تر می نمود. لذا الان ما با وضعیت روشنی روبرو هستیم و راهکار تلاش و کوشش و فرهنگ سازی اسلامی است.
آناج: هرچند تهاجم فرهنگی غرب واقعیتی بدیهی و غیر قابل انکار است اما ما نیز سلاح محکمی به نام فرهنگ اسلامی را داریم؛ با این وجود علت چیست که دشمن در میدان جنگ نرم، بر ما غالب شده است؟
ضعف اصلی ما ترک امر به معروف و نهی از منکر است
به جرأت می توانم بگویم ضعف اصلی ما ترک امر به معروف و نهی از منکر است که در برهه ای زمان به کل در جامعه ی ما تعطیل شد و این میدان را برای دشمن فراخ تر کرد. ما به غلط تصور کردیم اگر کاری به کار افراد نداشته باشیم و به آنها فرصت بدهیم، خودشان به تدریج حقیقت را می فهمند در حالی که امیرمومنان(ع) فرموده اند اگر امر به معروف و نهی از منکر در جامعه ای ترک شود، اشرار بر شما مسلط می شود و هرچه دعا هم بکنید مستجاب نمی شود. در راستای اهمیت همین امر است که رهبر معظم انقلاب بارها بر امر به معروف و نهی از منکر تاکید کرده و فرموده اند به صورت لسانی فریضه ی مهم اسلامی را انجام بدهیم. کسی که حجابش را رعایت نمی کند اگر چند بار پی دی پی مورد تذکر مردم جامعه خود قرار بگیرد، به تدریج از کار خود شرم می کند، تکانی به خود می دهد و در گذر زمان بدحجابی ریشه کن می شود و نه تنها بدحجابی بلکه تهاجم فرهنگی در همه ی زمینه ها ناکام می ماند.
ما ثروتمند نشدیم، ادای ثروتمندان را درآوردیم
علت دوم سیاست غلط پیشرفت اقتصادی است که زمانی می خواستیم در جامعه پیاده کنیم که متاسفانه دست اندرکاران به جای در پیش گرفتن راه های اقتصادی مطلوب، به ترویج فرهنگ مصرف گرایی و مد گرایی روی آوردند؛ یعنی چنان فضایی در جامعه ما به وجود آوردند که مردم گمان کردند اگر ظاهر خود و زندگیشان را شبیه ثروتمندان بکنند، با آنها هم ردیف می شوند و در نتیجه پیشرفت اقتصادی اتفاق می افتد! اما برای رسیدن به پیشرفت کذایی ارزش ها را زیر پا گذاشتند، مثلا فکر کردن اگر حجاب را کنار بگذارند و خود را به ظاهری خاص دربیاورند، مثل ثروتمندان خواهند بود!
چرا شهرداری مجوز نصب یک پوستر بسیار بزرگ در سطح شهر، برای تبلیغ سالن زیبایی! را صادر می کند
هرچند بعد از انقلاب رفاه زیادی در جامعه ما ایجاد شده است اما خیلی از ما برای اینکه ادای ثروتمند بودن را دربیاوریم، ارزش هایمان را قربانی می کنیم که متاسفانه سینما هم با ترویج مصرف گرایی بر مسأله دامن می زند. یا وقتی می بینیم یک پوستر بسیار بزرگ در شهر سطح برای تبلیغ سالن زیبایی! نصب می کنند با فرهنگ اسلامی ما منافات دارد، اما شهرداری این مجوز را داده است و ما مردم هم مطالبه گر نیستیم، تذکر نمی دهیم؛ وقتی می بینیم رهبر ما بر تولید و مصرف کالاهای داخلی تاکید می کند، ما باید به شهرداری اعتراض کنیم که چرا در سطح شهر مجوز نصب بنرهای تبلیغاتی کالاهای کره ای را صادر می کند. همه ی این کارها نماد است که باید دقت کنیم وگرنه امر به معروف و نهی از منکر که فقط برای حجاب و بدحجاب نیست.
آناج: به نظر شما برای توسعه ی فرهنگ اسلامی به کشورهای دیگر چه باید کرد؟
حواسمان باشد چه کسانی را به عنوان سفیران علمی به کشورهای دیگر اعزام می کنیم
در این زمینه باید به افرادی که به عنوان سفیران علمی و مبلغان فرهنگی به خارج از کشور اعزام می شوند، توجه کنیم. اگر انتخاب این افراد شایسته و بجا باشد، قطعا نتیجه ی خوبی حاصل می شود؛ یعنی باید افرادی را به خارج از کشور بفرستند که هدفش صرفا علم آموزی نباشد بلکه جهت انتشار فرهنگ اسلامی تلاش کند.
زمانی که ما در کانادا بودیم، هرچند رییس دانشگاه یک اسرائیلی بود اما دانشجویان ایرانی اتاقی را اجاره کرده بودند و هر هفته مراسم های مختلف مذهبی مثل نماز جماعت، دعای کمیل و غیره برگزار می کردند، همه هم می دیدند و تاثیر هم می گرفتند و نه تنها ایرانیان بلکه گاه مسیحیان هم به جمع ما می پیوستند و در اواخر پنج سال جمع 20 نفره ی ما به 300 نفر افزایش یافته بود.
آناج: آن فرهنگ غربی که جامعه اسلامی ما را مورد تهدید قرار می دهد، چطور موجب پیشرفت کشورهای غربی شده است؟
همه ی فرهنگ غربی منفی نیست / فیلم های ماهواره ای در کشورهای غربی پولی ست
البته همه ی فرهنگ غربی منفی نیست بلکه نکات مثبت زیادی دارد اما انچه برای ما تبلغ می کنند و مردم ما نیز متاسفانه آن را می پذیرند و در زندگیشان جاری می کنند، نکات منفی فرهنگ آنان است و جالب تر این است که غربی ها وقتی برای ما برنامه یزی می کنند و مثلا فیلم می سازند، هرگز سعی ندارند نکات مثبت خود را به جامعه ما انتقال دهند بلکه همیشه آن بخش از فرهنگ خود را نفوذ می دهند که خطرناک است. برای مثال آن فیلم هایی را که در ماهواره برای ایرانیان پخش می کنند، در خود کشورهای غربی از جمله کانادا آزاد نبود و هرکس می خواست آن را تماشا کند باید به طور مجزا پول پرداخت می کرد.
ای کاش وجدان کاری را از غربی ها تقلید کنیم
یکی از مهمترین نکات مثبت فرهنگ غربی ها این است که وجدان کاری دارند، برای انها هیچ مطرح نیست که چه نوع کاری انجام می دهند، کارگر هستند یا پزشک، بلکه مهم این است که کارشان را به درستی انجام بدهند. برای همین معمولا حجم کاری که انجام می دهند خیلی بیشتر از مقدار پولی است که دریافت می کنند و این رمز پیشرفت آنهاست در حالی که ما اصلا اینگونه نیستیم و زمان مفید کاری ما خیلی کمتر از ساعت قانونی تعیین شده است.
در اسلام نیز امام علی(ع) را می بینیم که با آن شأن و جایگاه چاه می کند، درخت می کارد، اما دانشجوی ما که تازه وارد رشته ی مهندسی یا پزشکی شده است دست به سیاه و سفید نمی زند و می گوید اینها در شأن من نیست! این تعصب های بیجا موجب عقب ماندگی ماست.
انتهای پیام/

يکشنبه ۱۸ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۲۰